مقدمهای برای آشنایی با دردهای کولیکی
پزشکم میگفت: وقتی او قیافه خسته و رنگ پریده مامان دوستم را دیده احتمال داده است که نوزادشان دچار کولیک است.
شاید اکثر نوزادانی را که در هفتهی سوم تولد به مطب پزشک آمده بودند شکایت از کولیک داشتند.
نوزادان تا ۲ هفته اول اصلاً نمیدانند کولیک چیست و اکثراً علت بی قراری آن ها گرسنگی، تشنگی و یا مشکلات دیگر است.
ما نوزادان بعد از ورود به این دنیای زیبا به علت سفر طولانی و سنگین، خسته و خواب آلوده هستیم و نیاز به استراحت بیشتری داریم.
داداش من که فکر میکرد بعد از تولد با او فوتبال بازی میکنم و یا به قصههایش گوش میدهم، از این همه خواب من کلافه شده بود. خواهر دوستم هرچه داد زده بود تا او را بیدار کند موفق نشده بود، پای دوستم را نیشگون گرفته و جیغ او را درآورده بود.
اما خواب از سرم دست بردار نبود.
مامانم هم که حسابی خسته بود از اینکه من آرام خوابیدهام خوشحال و با دغدغه در کنار من خوابیده بود و هر از گاهی مرا بغل میکرد و سینهاش را در نار لبانم میگذاشت تا شیر او را بمکم و جانی تازه بیابم.
اما تدریجاً آن دردها به سراغم آمد. تمام روده هایم به هم کشیده میشدند و من از درد سرخ میشدم. شکمم سفت و برجسته میشد. پاهایم را روی شکمم جمع میکردم تا کمی آرام شوم ولی کارساز نبود!
ابتدا شروع به غر زدن کردم اما تدریجاً که کاسه صبرم لبریز شد شروع به جیغ زدن کردم، گاهی درد آرام میگرفت ولی دوباره شروع میشد.
پدرم تصمیم گرفت مرا به اورژانس ببرد. با حرکت اتومبیل آرامش در وجود من افتاد و آرام شدم و خوابم برد. وقتی بیدار شدم دوباره به خانه رسیده بودیم. آب قند در دهانم چکاندند و یک داروی تندوتیز هم به من دادند. دیگر آرام بودم و مشکلی نداشتم. لبخند من پدر و مادر مهربانم را خوشحال کرد.
این قصه مکرر و مکرر تکرار میشد.
همه برای کمک به مادرم جمع شدند، یکی میگفت او گوش درد دارد. دیگری به مامانم میگفت شیرت سنگین است؛ من که منظورش را نفهمیدم. و…
انواع دستورات و داروها توصیه شد. بعضی مؤثر بودند و برخی نه؛ مادرم دچار اضطراب و افسردگی شده بود. پدرم با خستگی حاصل از شب بیداری ها به سرکار میرفت و کاملاً نگران بود. عاقبت من را نزد پزشک بردند.
او درباره کولیک توضیح داد و گفت درباره علت کولیک نظرات مختلفی وجود دارد؛ بعضی آن را ناشی از تکامل سیستم عصبی گوارشی و بعضی دیگر آن را ناشی از ابتدایی و کامل نبودن فلور میکروبی روده نوزادان میدانند.
و بعد با صبر و حوصله به مادر و پدرم اطمینان داد که کولیک من حداکثر تا ۳-۴ ماهگی بهبود میابد و پایان خواهد یافت.
ادامه دارد… .
برگرفته از کتاب نوزادان
دکتر سید محمد سعید ناصری
مجله اینترنتی تحلیلک