شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
معرفی کتاب «سفر به سرزمین غریب» نوشته دیوید پارک

معرفی کتاب «سفر به سرزمین غریب» نوشته دیوید پارک

این سفر فرصتی است برای تام تا خاطرات، رنج ها و اسرار زندگی اش را مرور کند. احساس گناه، عذاب وجدان، شک و نگرانی از تام انسانی درونگرا ساخته است.

معرفی کتاب «سفر به سرزمین غریب»

 

درباره نویسنده

دیوید پارک در سال ۱۹۵۳ در بلفاست به دنیا آمد و هم اکنون در کانتی داون ایرلند شمالی زندگی می کند.

وی در دانشگاه کوئین بلفاست تحصیل کرده و دارای یک حرفه ممتاز در آموزش متوسطه بوده، به ویژه به پیشرفت خلاقیت در برنامه آموزشی کمک کرده است.

او نویسنده مجموعه داستانهای کوتاه و چندین رمان است.

اولین رمان او با نام Healing، جایزه اولین رمان کلاب نویسندگان سال ۱۹۹۲ و جایزه ادبی دانشگاه اولستر مک کرا را کسب کرد.

این رمان در برابر پیش زمینه درگیری فرقه ای، جستجوی شفابخشی شخصی و جمعی را توصیف می کند.

 

درباره کتاب «سفر به سرزمین غریب»

«سفر به سرزمین غریب» یازدهمین رمان منتشرشده «دیوید پارک» است که اهمیت رستگاری، هم به صورت همگانی و هم غیرهمگانی را در رمانی موجز و به شدت صمیمانه درباره ضعف ها و مصیبت های شخصی، بیش از پیش مورد بررسی قرار می دهد.

پارک از چشم انداز یک دست سفید و کمابیش رسوخ ناپذیر میانه زمستان استفاده می کند تا سفر احساسی و واقعی تام، پدر میانسال سه کودک را بررسی کند.

تام، عکاسی است که برای جاهای مختلفی کار می کند، «چندان شبیه انسل آدامز نیست. فاقد هرگونه رمز و رازی است.»

او از دوربینش به عنوان سپری استفاده می کند تا بدون آن که بیش از حد به زندگی نزدیک شود، تصویری از آن را به سوی خودش بتاباند.

او دو پسر دارد و یک دختر خیلی کوچک تر به نام لیلی که موهبتی غیرمنتظره برایش بوده است.

 

برشی از کتاب

دارم به سرزمینی یخ‌زده پا می‌گذارم که نمی‌دانم متعلق به کدام کشور است. گاهی انگار دارم از داخل یک هواپیمای بی‌ سرنشین به آن نگاه می‌کنم. آن پایین، سرزمینی از کوه‌های مدفون شده زیر برف‌های یخ زده، دره‌ها و دریاچه‌هاست و جنگل‌هایی که یک‌باره سر بر می‌آورند و شاخه‌های سفیدشان را مقابل چشم‌هایم نقاشی می‌کنند.

بقیه اوقات تا زانو در اعماق این سرزمین فرو می‌روم؛ بی‌هیچ افقی در دید و تقلا می‌کنم به سفری ادامه بدهم که هدفی مشخص ندارد و نمی‌دانم از کجا آمده‌ام یا به کجا می‌روم. دنیا در حجاب است و زندگی در آن مثل گوسفندی است که در گذرگاه‌هایی عمیق با دیوارهای سنگی کهن به دام افتاده و دارد آرام‌ آرام خفه می‌شود و من نمی‌توانم نجاتش دهم. همه‌ چیز پنهان است، حتی رازهایی که من محکم در آغوش‌شان می‌گیرم تا نوری بر آن‌ها نتابد.

مجله اینترنتی تحلیلک
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x