معرفی کتاب «قلندر و قلعه»
درباره نویسنده
سید یحیی یثربی متولد سال ۱۳۲۱ هجری شمسی در روستای چراغ تپه سفلی از توابع تکاب است. یثربی استاد تمام در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی است و پژوهشهای او در حوزه نقد فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی دارای جایگاه ویژه ای است.
درباره کتاب «قلندر و قلعه»
کتاب «قلندر و قلعه» روایتی است از زندگی شیخ شهاب الدین یحیی بن حبشی سهروردی که به قلم دکتر سید یحیی یثربی نوشته شده است. این کتاب بر اساس مستندات و با بیانی خیالی زندگی سهروردی را روایت می کند.
شیخ شهابالدین سهروردی مشهور به شیخ اشراق از حکما و عرفای ایرانی بزرگ قرن ششم هجری است. وی در سال ۵۸۷ هجری در سن ۳۶ یا ۳۷ سالگی به فتوای علما در حلب کشته شد.
کتاب «قلندر و قلعه» به خوبی راوی این سرگذشت است و به معرفی اندیشه های شیخ اشراق و همچنین تهجر زمانه او می پردازد. اساس این نوشته راه و رسم سلوکی اوست که میراث حکما، عرفا و به ویژه فرزانگان ایران باستان است.
داستان در فضای قرن ششم هجری و با کودکی شهابالدین آغاز میشود، زمانی که یحیی در کودکی هر شب خواب میبیند که میخواهد پرواز کند ولی برای پرواز یک بال بیشتر ندارد. وقتی که متوجه میشود علم و دانش همان بالهای او برای پرواز هستند، والدین خویش را راضی میکند تا برای فراگیری علوم مختلف به شهرهای دیگر سفر کنند. اما پس از این همه تلاش و درس خواندن، سرانجام به جایی می رسد که ادامه دادن این درس ها را بی فایده دانسته و همه آن هایی را که خوانده است تکراری می پندارد…
دکتر یثربی در مقدمه کتاب مینویسد:
“گرچه این نوشته بر اساس آثار عربی و فارسی سهروردی رقم خورد اما به اقتضای طبیعت داستان، خیال هم مجالی داشت”.
برش هایی از کتاب «قلندر و قلعه»
میگویند شما شراب مینوشید. همچنین عده زیادی در شهرهای مختلف دیدهاند که شما به موسیقی گوش میدهید و در مجالس میرقصید. لطفا جوابها را کوتاه بدهید که …
اطاعت میکنم. شما براساس کدام دستور شرع مامورید تا بدانید که یکی شراب میخورد یا نه؟ اگر شاهدان شهادت دادند، بر قاضی است که حد شرعی را اجرا کند. اما در ابتدا نه تنها مجاز به تحقیق و تجسس نیستید، بلکه منع هم شدهاید.
خب، میخواهیم که موضوع روشن شود.
شما چرا میخواهید شراب خواری کسی روشن شود؟ پیامبر شما بر کتمان اسرار مومنان چه قدر تاکید کرده است! هرگاه چیزی از اسرار اصحاب به او میگفتند اعتنایی نمیکرد و میگفت: “من برای نقب زدن و رفتن به درون دل مردم دستور ندارم”. او تلاش میکرد که مردم ظاهرا مسلمان باشند و هرگز به اثبات کفر و فساد کسی نمیکوشید. اما برعکس جانشینانش را میبینیم که همه هم و غمشان آن است که کفر و فساد دیگران را اثبات کنند…من به شما نمیگویم که شراب نخوردهام یا خوردهام! من دعوی عصمت ندارم. من انسانم نه فرشته. در هر انسانی امکان و استعداد گناه هست. اما این که شخصی مرتکب فلان گناه شده یا نه به شما مربوط نیست. سماع و رقص را هم تحریم نکردهاند… آنجا که از شکوه زیبایی مست شدم دیگر من نیستم، اگر که میخوانم یا میرقصم. بلکه جز این از دستم بر نمیآید.
امیدواریم از خواندن کتاب «قلندر و قلعه» لذت ببرید و برای خواندن معرفی کتاب های دیگر به بخش معرفی کتاب مراجعه کنید.
مجله اینترنتی تحلیلک