معرفی کتاب «نبرد من»
درباره نویسنده
آدولف هیتلر سیاستمدار آلمانی و رهبر حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی) بود. هیتلر در سال ۱۹۳۳ با انتخاب به صدارت به قدرت رسید و در سال ۱۹۳۴ پیشوای آلمان شد و تا زمان مرگ خود در ۱۹۴۵ بر آن کشور حکومت کرد. هیتلر با حمله به لهستان در اول سپتامبر ۱۹۳۹ زمینهساز آغاز جنگ جهانی دوم در اروپا شد. او در طول جنگ در عملیاتهای نظامی نقش پررنگی داشت و طراح اصلی هولوکاست بود.
درباره کتاب «نبرد من»
کتاب «نبرد من» تنها کتابی است که انتشار آن در آلمان ممنوع است. آدولف هیتلر در این کتاب دیدگاههای خود را بیان کرده است. اثری که مبنای برپایی حزب ناسیونالیسم (نازی) شد و جهان را درگیر مصیبتی همهگیر کرد.
کتاب «نبرد من» (My Struggle) در آلمان نازی پس از انجیل پر فروشترین کتاب آلمان وقت بوده و برای سالها در مدارس آلمان تدریس میشد.
«نبرد من» مانیفست اندیشههای تمامیت خواهانه هیتلر است. اما چرا این سر جوخه سابق ارتش آلمان که اندکی ذوق نقاشی هم داشت به چنین افکاری ره جست؟
این کتاب در زمان بعد از جنگ جهانی اول برای آلمانیها به عنوان پنجرهای برای دمیدن هوای تازه قلمداد میشد. با این حال، این اثر قطعهای از اسنادی است که نشان میدهد چگونه یک دیکتاتور میتواند فکر کند و شما را وادار به باور آن کند.
ساختار اجتماعی در آلمان و بخشهای جامعه به وضوح از طریق چشماندازهای شخصی هیتلر در کتاب شرح داده شده است.
متن کتاب پر از عبارات و کنایههای رایج، همراه با استدلالهای بازتولید شده از طیف متنوعی از متون قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است.
آدولف هیتلر نظریات «کارل فون کلاوزویتس» نظریه پرداز نظامی را در کتابش می آورد، همچنین زبان مبارزه او از تفکر اجتماعی «داروین» در قرن نوزدهم سرچشمه میگیرد.
با این حال، «نبرد من» هنوز ترس را تحریک میکند. این ترس با خاطراتی که فرهنگ سیاسی آلمان را تعریف میکند شکل میگیرد (شکست در جنگ جهانی اول و معاهده ورسای) و به معنای حرکت به سوی جهان به عنوان یک آلمانی تا به امروز است.
حتی شیوهای که در آن پاورقیهای متن را فرا گرفته است، به طور واضح، میل به آن را در صفحات کتاب نشان میدهد؛ یعنی روح تمامیت خواه نژاد آریایی.
هیتلر مینویسد که اصول اساسی سیاست و جامعه شناسی در ذهن خود او از دوران کودکی و جوانیاش شکل گرفته است.
نارضایتی او نسبت به دموکراسی پارلمانی آشکارا نشان داده شده است و او ثابت میکند که چطور چنین سیستمی به تخریب جناح سیاسی ملت منجر شده است و منفعل در انجام هر کاری است. او بیان میکند که مساله اساسی با دموکراسی پارلمانی پاسخگویی است، زیرا نمیتواند به یک فرد تکیه کند.
وصیت نامه هیتلر
همانطور که من در نظر نگرفتم که بتوانم در طول سالهای مبارزه ازدواج خود را به عهده بگیرم، قبل از پایان زندگیام تصمیم گرفتم تا با دختری که بعد از سالها دوستی وفادارانه، به منظور به اشتراک گذاشتن سرنوشت خود با من ازدواج کنم. با میل خود او را به عنوان همسر خود میدانم تا زمان مرگ.
آنچه که من به آن تعلق دارم – تا آنجا که ارزش دارد – متعلق به حزب است. تصمیمگیری بعدی من لازم نیست.
نقاشیهای من در مجموعههایی که من طی سالها خریداری کردهام، هرگز برای اهداف شخصی نبوده، بلکه تنها برای گسترش گالری بزرگ در شهرم یعنی لینتس بوده است. این خالصترین آرزوی من است که ایجاد این گالری بهدرستی انجام شود.
من مارتین بورمن را به عنوان قیم خودم تعیین کردم. او قدرت قانونی کامل برای تصمیمگیری دارد.
او مجاز است هر چیزی را که دارای ارزش احساسی است و یا برای حفظ یک زندگی ساده برای برادران و خواهرانم ضروری است، نیز بالاتر از همه برای مادر همسر و همکاران وفادارم که به خوبی شناخته شدهاند.
کسانی که سالهاست با کار و فعالیتشان به من کمک کردند.
من و همسرم – به منظور فرار از ننگ رسوایی یا تسلیم – مرگ را انتخاب کردیم.
آرزوی ما این است که بلافاصله در نقطهای که من بزرگترین بخش کار روزمره خود را طی دوره خدمات دوازده ساله به مردم انجام دادم، سوزانده شویم.
مجله اینترنتی تحلیلک