معرفی کتاب «کمدی الهی»
درباره نویسنده
دانته آلیگیری در شهر فلورانس به دنیا آمد. در دوران کودکی بود که عشق افسانهای و معروف دانته یعنی «بئاتریس پورتیناری» آغاز شد، هر چند هرگز به وصال ختم نشد. ده سال بعد نخستین نغمههای عاشقانه خود را به خاطر او سرود.
نوشتههای دانته بر ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا برای همیشه تاثیر گذاشت.
دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتابهای متعددی زد که معروفترین آنها «کمدی الهی»، «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، و «آهنگها» است.
درباره کتاب «کمدی الهی»
کمدی الهی سه گانه ای است که دانته آلیگیری شاعر و نویسنده ایتالیایی نوشتن آن را در حدود سال ۱۳۰۸ میلادی آغاز کرد و تا پیش از مرگش آن را کامل کرد.
این کتاب از زبان اول شخص است و دانته در این کتاب سفر خیالی خود به دوزخ، برزخ و بهشت را تعریف می کند.
در سفر دانته به دنیای پس از مرگ دو راهنما او را همراهی می کنند. در دوزخ و برزخ راهنمای او ویرژیل شاعر رومی است که چند قرن پیش از دانته زندگی می کرده و در بهشت راهنمای او بئاتریس پورتیناری است که دانته او را دوست داشته و در کتاب زندگانی نو به شرح عشق خود به او پرداخته است.
کمدی الهی یکی از اولین کتاب های ادبیات ایتالیا و ازجمله بزرگ ترین آثار در ادبیات جهان است.
شاعران و نقاشان و مجسمه سازان بزرگ بسیاری به خلق آثار برجسته ای پرداختند که موضوع آن صحنه ها و داستان های کمدی الهی است. بوتیچلی نقاش بزرگ و معاصر میکل آنژ در سده ۱۵ میلادی یکی از آنهاست.
اثر کمدی الهی و به خصوص قسمت دوزخ انقدر مهم و تاثیرگذار بوده که به گفته الکساندر ماسرون استاد زبان و ادبیات ایتالیایی دانشگاه پاریس تا کنون بر نزدیک پنج هزار مصرع دوزخ دانته، نزدیک به صد هزار تفسیر، شرح و تحقیق به صورت کتاب ها، رسالات، مجموعه ها و مقالات تحقیقی به زبان های مختلف جهان نوشته شده است.
طبق گفته استاد الکساندر ماسرون، تا به امروز نزدیک به ده هزار جلد کتاب درباره دانته آلیگیری و کمدی الهی منتشر شده و روی هم رفته قریب به هشتصد ترجمه مختلف از این اثر صورت گرفته و تنها از این کتاب در زبان انگلیسی بیش از صد ترجمه جداگانه منتشر شده است.
برشی از کتاب
با رسیدن به کنار دروازه دوزخ، دو شاعر نوشتهای را میخوانند که بر سنگ سر در ورودی نوشته شده است. آنها وارد میشوند و خود را در راهروی دوزخ مشاهده میکنند. جایی که سبکسران و هرزگان تا ابد، پیوسته به دنبال پرچم در حال پرواز هستند. پس از گذشتن از آن مکان، آن ها به رود اکرون میرسند.
ارواح تمام گناهکاران و مطرود شدگان، پس از مرگ به آنجا میرسند تا از آنجا به وسیلهی کارُن، قایقران دوزخی رود، به داخل دوزخ برده شوند. کارُن از بردن موجود زندهای چون دانته خودداری میکند تا آنکه ویرژیل با سخنی جدی او را قانع میسازد.
در مدتی که آنها شاهد عزیمت تعدادی ارواح هستند که سوار بر قایق میشوند تا به دوزخ برسند. کرانههای رود ناگهان شروع به لرزیدن میکنند. زمین لرزهای آنچنان شدید و مهیب آغاز میشود که دانته از هوش میرود.
هر چند دانته و ویرژیل از دروازه دوزخ میگذرند، لیکن هنوز واقعا وارد سرای مطرود شدگان گناهکار نشدهاند. آنها هنگامی خواهند رسید که از رود آکرون عبور کنند. از طرفی، حتی پس از گذشتن از نخستین دایره که لیمبو (یا اعراف دوزخ) نام دارد، آنها هنوز کاملا با نفرین شدگان رویارو نمیشوند.
مجله اینترنتی تحلیلک