حقیقت استارتاپ ها
حرکت رو به جلو برای موفقیت
حقیقت استارتاپ ها این است که پیش بینی اینکه راه اندازی یک استارتاپ موفق خواهد بود یا نه تقریباً غیر ممکن است؛ اما چندین موضوع وجود دارد که به شما برای رسیدن به موفقیت کمک خواهد کرد. شما به عنوان یک کارآفرین هنگام راه اندازی استارتاپ خود، برای بهتر شدن انتخاب های زیادی ندارید، اما امیدوار باشید! به تدریج شانس، درب استارتاپ شما را خواهد زد! و در نهایت به موفقیت خواهید رسید.
داده های آماری نشان می دهد بیش از نیمی از استارتاپ های کوچک در چهار سال اول با شکست روبرو می شوند. شما درباره این آمار می توانید نیمه پر لیوان را ببینید که نیمی از کسب و کارها پس از چهار سال حقیقت اصلی خود را یافته و به موفقیت می رسند. پس می توایند امیدوار باشید، زیرا زمان زیادی تا رسیدن به موفقیت نمانده است. البته دیدن نیمه خالی لیوان هم می تواند برای کارآفرینان نا امید کننده باشد. به هر حال احتمال شکست وجود دارد.
آمارهای دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهد خیلی از استارت آپ ها در اوایل کار خود با شکست مواجه شده اند. این آمارها می تواند باعث شود که شما اعتماد به نفس خود را از دست بدهید و از ادامه کار نا امید شوید؛ اما این مسائل نباید کنترل احساسات شما را به دست بگیرد و باعث نا امیدی شود، زیرا برخی از این آمارها می تواند ساخته ذهن افراد باشد نه واقعیت امر!
این موضوع به این معنی نیست که کسب و کارها شکست نمی خورند و همه با موفقیت به کار خود ادامه می دهند؛ اما شما باید خودتان به دنبال بررسی و تحقیق باشید تا آنچه واقعاً باعث شکست و موفقیت استارت آپ ها می شود را پیدا کرده و در شرکت نوپای خود استفاده کنید.
به یاد داشته باشید که هیچ فرمول مخفی وجود ندارد که به طور دقیق توضیح دهد چه چیزی برای موفقیت لازم است. موفقیت نهایی یا شکست یک استارتاپ در واقع یک مجموعه پیچیده و متنوع از عوامل تصمیم ها و شرایط موجود است.
داشتن ایده طلائی + زمان بندی = انقلاب استارت آپ
شاید در ابتدای کار، ایده طلائی بزرگ ترین عامل موفقیت استارتاپ به نظر بیاید اما ایده یک عامل در کنار سایر عوامل برای رسیدن به هدف بوده و این حقیقت استارتاپ ها ، انکار ناشدنی است. گوگل را در نظر بگیرید. ایده اصلی آن یک جستجوگر وب است. در زمان بوجود آمدن آن ده ها شرکت دیگر این ایده را دنبال می کردند. ولی نوع اجرا، زمانبندی بنیانگذاران و … برتر بود که باعث رشد شرکت و جایگاه فعلی آن شد.
اینکه چه زمانی وارد عرصه شوید از دیدگاه رقابتی بسیار مهم است. به عنوان مثال یوتیوب در زمانی بوجود آمد که اینترنت با سرعت بالا در اختیار عموم مردم بود که همین مسئله باعث موفقیت آن شد. در حالی که پیش از در دسترس بودن اینترنت با سرعت بالا شرکت های مشابهی وجود داشت که به جایگاه یوتیوب نرسیدند.
توجه داشته باشید صرفا داشتن ایده عالی باعث تضمین موفقیت نمی شود، زیرا تنها داشتن ایده چیزی راجع به نحوه مدیریت یک استارتاپ ارائه نمی دهد و اینکه ایده و زمانبندی درست هرگز نمی توانند جدا از هم باشند.
شاید ایده هایی که در زمان مناسب اجرا نشوند باز هم قدرتمند ظاهر شوند ولی ترکیب ایده و زمانبندی درست می تواند استارتاپی را بوجود آورد که انقلابی در بازار تجارت ایجاد کرده و پایدار بماند.
همه نمی توانند کارآفرین باشند
اگر شما نمی توانید امور شخصی خود را رهبری کنید پس چطور می توانید یک شرکت را اداره کنید!!! همین موضوع را می توان به مدیریت امور مالی نیز نسبت داد. اگر در این زمینه ضعیف عمل کرده اید، در صدد حل مشکل برآیید؛ بنابراین مدیریت را از خودتان شروع کنید.
مدیریت در شروع کار بسیار مهم است. مدیران استارت آپ تصمیمات را اخذ کرده، چشم انداز شرکت را تنظیم می کنند و کارمندان را مجاب می کنند تا برای اهداف بزرگ، بهتر و سخت تر کار کنند. اگر یک مدیر بی کفایت را در رأس امور استارتاپ قرار دهید، نه تنها در تصمیم گیری های مهم ضعیف عمل کرده بلکه روحیه گروه را نیز تضعیف می کند که این موضوع برای استارتاپ ها بسیار خطرناک است. از سوی دیگر یک مدیر ماهر و با تجربه می تواند یک ایده نسبتاً ضعیف را به یک موفقیت تبدیل کند.
در زندگی یک کارآفرین تنش های زیادی وجود دارد. استرس، هیجان، خشونت و … رفتارهایی هستند که یک کارآفرین احتمالاً با آن مواجه می شود؛ اما موفق ترین مدیران، مدیرانی هستند که دارای پشتیبانی قوی می باشند. این پشتیبانی می تواند خانواده، دوستان، شرکای تجاری و … باشند. شما هر کسی را می توانید به عنوان حامی روحی خود انتخاب کنید. این انتخاب باید برای شما قابل اعتماد، تقویت کننده و شتاب دهنده باشد.
ادامه دارد…
مجله اینترنتی تحلیلک