سیستم ارزشیابی در ایران و چند کشور پیشرفته!
در مورد روش توصیفی:
– ابتدا این که این روش در همان دوره ابتدایی باقی ماند و به دو دوره بعد سرایت نکرد. مغایرت در سیستم ارزشیابی باعث سردرگمی معلمان و شوک دانش آموزان گردید. به هر حال یکی از دو سیستم بهترین است و باید برای ایجاد هماهنگی و همانندی در هر سه دوره، روش ارزشیابی یکسان گردد.
– چون نحوه ارزشیابی دانش آموزان در تمامی دوره ها یکسان نیست دانش آموزی که به دوره بعد از ابتدایی وارد می شود استرس بیشتری پیدا می کند. روشی که با آن بیگانه هست و طی ۵ – ۶ سال تحصیل، آن را تجربه نکرده است و این تناقض نیز آثار خوشایندی ندارد.
سیستم ارزشیابی کلاسی در کشور فنلاند
در کشور فنلاند، یادگیری فارغ از هر نوع استرس امتحان و نمره است. اصلاحات آموزشی حدود ۴۰ سال پیش در مدارس این کشور اتفاق افتاد. سیستم آموزش و پرورش فنلاند صد درصد دولتی است و با کمترین هزینه، به بهترین نتیجه می رسد. آموزش رسمی برای کودکان فنلاندی از هفت سالگی شروع می شود. در این سیستم ارزشیابی، فنلاندی ها تا به ۱۰ سالگی پا نگذارند، هیچ مشق شب یا امتحانی را تجربه نمی کنند و در شش سال اول، اصلا مورد ارزیابی قرار نمی گیرند. این فقدان رقابت و فشار آکادمیک به کودکان اجازه شکوفایی داده و تلاش برای یاد گرفتن را به آنها آموزش می دهد و طی آن فرصتی برای بروز استعدادهایشان پیدا می کنند. تنها آزمون اجباری کودکان فنلاندی در سن ۱۶ سالگی و بعد از پایان دبیرستان از آنها گرفته می شود که چیزی شبیه به کنکور خودمان است، البته نه با این ساز و کار استرس زا و آسیب رسان. فنلاند از نظر سطح علمی دانش آموزان یک دست ترین دانش آموزان دنیا را دارد. کلاس ها به شکلی دسته بندی شده که دانش آموزان با استعدادتر دائما با کم استعدادترها در تعامل باشند و توانایی های خود را به آنها منتقل کنند. مسئله بعدی، کم تعداد بودن کلاس های آموزشی فنلاند است. هر کلاسی حداکثر ۱۶ دانش آموز دارد و همه آنها می توانند به آسانی از امکانات آموزشی مدارس بهره مند شوند. ۶۶ درصد از فارغ التحصیلان دبیرستان های فنلاند به دانشگاه راه می یابند.
هلند و مدارس استیو جابزی
هلند جایی است که تکنولوژی قرن بیست و یکمی را به معنای واقعی وارد سیستم آموزشی خود کرده است. این مدل آموزشی “آموزش دوران مدرن” نام دارد. در این مدارس آی پدها و اپلیکیشن ها به کلی جایگزین کتاب ها و تخته سیاه ها می شوند. این مدارس ادعا می کنند در آماده سازی دانش آموزان برای رویارویی با دنیای مدرن، بهترین هستند. در اکثر مدارس دنیا همراه داشتن تلفن همراه سر کلاس های درس ممنوع است اما در مدارس استیو جابزی یک لحظه هم لازم نیست آی پدتان را از خودتان جدا کنید. از آنجا که هر دانش آموزی آی پد خودش را دارد، انگار از یک معلم خصوصی بهره می گیرد. این مدارس از تقسیم بندی های سنتی هم تبعیت نمی کنند و دانش آموزان را به دو گروه سنی ۴ تا ۷ سال و ۸ تا ۱۲ سال تقسیم کرده اند. دانش آموزان مدارس استیو جابزی هم در کلاس های واقعی حضور دارند و هم در کلاس های مجازی. در چنین مدارسی معلم ها به جای این که جلوی کلاس بایستند و درس بدهند، نقش مربیانی را بازی می کنند که کودکان را در مسیر یادگیری شان هدایت می کنند. والدین هم می توانند از طریق یک اپ فعالیت فرزندانشان را کنترل کنند که البته این بخش قضیه ممکن است برای بعضی ها خوشایند نباشد. ساعت های درسی در این مدارس شناور است و حتی می تواند در تعطیلات هم ادامه پیدا کند.
ادغام کارمندی و دانش آموزی در studio school انگلیسی
چند سالی است در انگلستان نسل جدیدی از مدارس به نام “استودیو اسکول” یا مدارس استودیویی به وجود آمده است که کار و تحصیل را با هم در می آمیزد. این مدارس دولتی هستند، اما از ساختارهای سنتی آموزش فاصله گرفته اند و بر خلاقیت و آموزش مهارت های زندگی تمرکز کرده اند. دانش آموزان در این مدارس به جای نشستن روی نیمکت های کلاس و گوش دادن به معلم شان، در گروه های کوچک روی پروژه های عملی کار می کنند. فضای این مدارس طوری طراحی شده که حس محیط کار را به دانش آموزان القا کند. اسباب و ادوات کاری در استودیو اسکول ها کنار ابزارهای سنتی مدارس قرار گرفته اند. این سیستم آموزشی جدید طوری طراحی شده که دانش آموزان را برای زندگی واقعی خارج از کلاس های درسی آماده کند. انگلیسی ها، فرزندشان را از ۵ سالگی به مدرسه می فرستند. سیستم آموزش و پرورش در انگلستان به ۴ بخش اصلی آموزش ابتدایی، متوسطه، تکمیلی و عالی تقسیم می شود. کودکان در انگلستان از نظر قانون باید آموزش ابتدایی و متوسطه را پشت سر بگذارند که این دوران از ۵ تا ۱۶ سالگی ادامه پیدا می کند. در این دوران آموزش و پرورش اجباری است اما لازم نیست کودکان به مدرسه بروند، آنها می توانند در خانه تعلیم ببینند. حدود ۹۴ درصد از دانش آموزان انگلیسی به صورت رایگان و از بودجه عمومی تحصیل می کنند و فقط ۶ درصد از مدارس مستقل از دانش آموزان هزینه دریافت می کنند. مدارس ابتدایی معمولا دخترانه و پسرانه (مختلط) است ولی مدارس متوسطه ممکن است مختلط یا مجزا باشند. اگر دانش آموزی تصمیم گرفت وارد دوران تکمیلی شود باید ۲ سال دیگر یعنی تا سن ۱۸ سالگی به تحصیل ادامه دهد و مجموعه ای از درس ها و امتحانات را پشت سر بگذارد. این دوره مشخص می کند که دانش آموز برای ورود به دانشگاه واجد شرایط هست یا نه؟ اما تا سال ۱۸۷۰ میلادی اوضاع به این شکل نبود و همه مدارس، خصوصی یا به شکل نهادهای خیریه بودند.
در انگلیس و کانادا، چرت صبحگاهی آزاد است!
شاید باور نکنید که در بعضی از مدارس دنیا بچه ها می توانند بدون استرس صبح زود بیدار شدن، تا هر ساعتی که دلشان خواست در رختخواب بمانند. چند وقت پیش یک مدرسه در لندن پیدا شد که به نوجوان ها اجازه می داد دیرتر به مدرسه بیایند. این سیاست گذاری خاص بر مبنای پژوهشی بود که نشان می داد اگر نوجوانان فقط ۲۵ دقیقه دیرتر به مدرسه بیایند، هوشیاری و گیرایی و تمرکزشان تا حد قابل توجهی بالاتر می رود و دیگر نیازی نیست خودشان را به زور قهوه و کافئین سرپا نگه دارند. در نتیجه این سیاست، دانش آموزان وقت شناس تر شده و حضور مرتب تری سر کلاس های درس دارند. همچنین این دانش آموزان به شرکت در بحث ها علاقه بیشتری نشان داده و درس ها هم سریع تر پیش می رفت. مدرسه دیگری در کانادا هم بعد از اجرای این برنامه شاهد یک تغییر باور نکردنی بود، آمار غیبت های دانش آموزان به یک سوم کاهش پیدا کرد. هر چند این مسئله هنوز به یک سبک مرسوم در کانادا یا انگلستان تبدیل نشده اما در تعدادی از مدارس این دو کشور پیاده شده و نتایج مطلوبی هم گرفته است.
هدف از ذکر این اوضاع آموزشی در چند کشور به طور نمونه، رسیدن به مقایسه برخی فرآیندهای آموزشی ما با چند کشور برتر آموزشی است:
– دانش آموزان در این مدارس احساس ارزشمندی می کنند. نگاه به دانش آموز نگاه از بالا و تسلط جویانه نیست. گوئی دانش آموز و معلم در این مدارس لازم و ملزوم یکدیگرند. یک روح در دو جسم اند. اما در مدارس ما دانش آموز باید جایگاه خود را بشناسد وحتی در آئین نامه انضباطی احترام به اولیای مدارس تذکر داده شده است.
– دانش آموزان در این مدارس روح و مغزشان آزاد است. در مدارس کشورهای برتر آموزشی سیلان خرد و تفکر و خلاقیت حاکم است. از کوچک ترین ابزار چون یک برگ زرد و نارنجی فصل خزان یا کرم خاکی تا تازه های علوم و فنون، در تفهیم یادگیری مضایقه نمی کنند. یعنی ترکیب مشاهده و آزمون و خطا برای یادگیری عمیق. و در مدارس ما بر هر منبع یادگیری قفل زده می شود از کتابخانه و اتاق رایانه و….. یا از دور آنان را به نظاره آزمایش انجام شده توسط متصدی آزمایشگاه می نشانند که دست نزنید می شکند.
– هدف اصلی در مدارس این کشورها، یادگیری صحیح و عمقی است. تفکر دانش آموز در تعقیب مسأله مورد یادگیری فعال و پویاست. در مدارس ما رگبار یکنواخت صدای معلم او را خسته و فعالیت مغزی اش را ناکارآمد می سازد.
– هدف اصلی در مدارس این کشورها، کاریردی بودن فرا گرفته هاست و در مدارس ما حفظ نمودن یاد گرفته هاست. حتی فرمول های شیمی و ریاضی و فیزیک را هم باید حفظ کرد. مغز ما انبار محفوظات فرّار است. و مغز آنان دائم در حال دریافت هوای تازه و اکسیژن بسیار برای فعالیت بی امان عقل و تفکر است.
– استفاده از ره آوردهای تکنولوژی روز، برای آموزش آنان همانند خون در بدن انسان حکم حیاتی دارد و به دلیل استفاده درست، مفاهیمی چون پنهان کاری یا کاربرد ناصحیح ابزارآلات تکنولوژی وجود ندارد. همانند ما نیاز به واخواست یا بازجویی در این کشورها نیست. همین رفتارهای نامناسب ناشی از برخوردهای سربازخانه ای ما باعث گردیده است تا خلاف و رفتار ناشایست فزونی گیرد. برای آسودگی روح و جسم دانش آموز هر طرحی که صلاح است اجرا می شود و احساسی برای پررویی یا گستاخی دانش آموز نیست. استفاده از موبایل یا آی پدها و اپلیکیشن ها که به کلی جایگزین کتاب ها و تخته سیاه ها گردیده است. دانش آموز به این ابزار برای فراگیری دانش و گسترش آموزش می نگرد. اما ما با تهدید و افعال نهی آئین نامه انضباطی، آنان را به پنهان کاری و ستیزه با کاربرد صحیح ابزارآلات تکنولوژی دعوت می کنیم.
– دولت ها برای دانش آموزان برنامه ریزی بلندمدت و زیربنایی دارند. آموزش و پرورش را معادل درخت گردو در نظر می گیرند. یعنی سرمایه گذاری بیشتر امروز و نتیجه گیری بیشتر در ۲۰ – ۳۰ سال آینده. یعنی برداشت محصول در زمان اشتغال دانش آموزان امروز که در بلند مدت نتایج ارزنده ای نصیب بخش های مختلف کشور می نماید. و ما با سیستم نمره دهی زود بازده بودن یاد گرفته ها را انتظار داریم. شاید آنانی که در پی یک شبه میلیادر شدن هستند از برنامه پنهان مدرسه چنین شتابان رفتن را دریافته اند. زود، تند، سریع، برای نتیجه ای منفعت طلبانه. معلمین نیز از یک سو با روش تدریس و از سوی دیگر با پرسش خشک و بی روح آموخته ها، شتاب خود را برای نتیجه گیری نشان می دهیم. حضور سرگروه در مدرسه یا کارشناس اداری برای تذکر درج نمره شفاهی و کتبی در راستای همان روش غلط یاددهی یا ارزشیابی است. و تعداد قلیلی از معلمان که به دلیل متکلم الوحده بودن در کلاس درس، زمان کم می آورند(به دلیل ناکارآمدی سیستم آموزشی)، خلاقانه به کاشت نمره به طور تصادفی و پراکنده در دفتر نمره خویش روی می آورند، چون تنها توقع نظام آموزشی ردیف شدن نمره است نه اطمینان از یادگیری.
– استرس و شب ادراری و ناخن خوردن و رقابت ستیزه جویانه در مدارس این کشور جایش را به آرامش و لذت و عشق به یادگیری داده است. با حذف نمره یا دخالت کم اثر آن در مراحل یادگیری ، دانش آموز برای فراگیری مطلب تلاش می کند نه برای گرفتن نمره ممتاز یا نمره قبولی. اعتیاد جنون آمیز برخی از والدین به نمره بیست و اختلالاتی که بر کودکان تحمیل می گردد. چون نرفتن به منزل یا ترس از والدین و پنهان کردن نمره آن هم به خاطر کمی کاهش نمره از ۲۰.
– محتوای سیستم آموزشی با واقعیت های زندگی اجتماعی در این کشورها همخوانی فوق العاده ای دارد. برای همین از سوی دانش آموزان و اولیای آنها جهت همراهی آموزش ،پذیرش ملی وجود دارد. اما محتوی کتب درسی ما جهت دار یا بسته یا غیر مرتبط با واقعیت هاست.گویی محتوی کتب درسی آنان صرفا جهت جامعه پذیری و فراگیری دانش روز است و محتوی کتب درسی ما برای همسو شدن با نظام سیاسی است.
– جذابیت آموزش، دانش آموزان را با شور و عشق و علاقه به مدرسه می کشاند. اما دانش آموزان ما سخت ترین و تلخ ترین دوران زندگی خود را در راه خانه و مدرسه می گذرانند. آن هم در بهترین سنین نشاط و انرژی. برای همین افسردگی دارند و به رفتارهای نامتعارف گرایش می یابند، ما آنها را به این سو هدایت می کنیم.
– در سیستم آموزشی آنان طی یک روز، انرژی و نشاط لازم برای یادگیری هست. طولانی بودن زنگ سیاحت آنان و وجود زنگ تغذیه، باعث تقویت انرژی می گردد. اما در نظام آموزشی ما قوای اولیای مدرسه و خصوصا معلم و دانش آموز همان زنگ اول به تحلیل می رود و طاقت مرگ آور تحمل باقی ساعات، بر سلامتی روح و جسم آنان آسیب مستمر وارد می سازد.
– دانش آموزان در سیستم ارزشیابی این کشورها با نمره درسی تهدید نمی شوند، مثلا در کشور فنلاند تا ۱۰ سالگی آزمونی در کار نیست. کودک از فرآیند آموزش لذت می برد چون در آن سهیم است. چون به روش پرسش و جواب جهت تحریک حس کنجکاوی و تقویت روحیه کاوش برای پاسخ یابی توأم است. دانش آموز با طی این طریق حس مفید و مؤثر بودن دارد. اما ما با نمره خصوصا نمره مستمر، دائم شرایط ترس و تهدید را بردانش آموزان متوسط یا ضعیف، تحمیل می نماییم. کاش بجای این از فراگیری آنان، یقین حاصل می کردیم.
– در این کشورها دانش آموز را با نوشتن تکالیف درسی یا مشق ، مشغول یا خسته نمی سازند و به بدخطی ناشی از زیادی مشق و شتاب در نوشتن هدایت نمی کنند. یا مجبور به فراگیری دروغ و تقلب با پرش پاراگرافی از مشق نمی نمایند. بیشتر تکالیف آنها یا عملی است و یا در همان مدرسه انجام می شود. اما ما با اصرار بر درست بودن روش مشق گویی یا نوشتن چندین باره متن جهت یادگیری، مرض خرید و فروش پایان نامه های سطوح مختلف دانشجویی را به دوره ابتدایی نیز تسرّی بخشیدیم. استعداد یابی در حین فعالیت های عملی و نظری در این مدارس توسط معلمین به دقت انجام می شود و هدایت تحصیلی یا شغلی، ممکن می گردد. اما در جامعه ما آنان طی۱۲ سال آموزشی به حال خود رها هستند. حتی انتخاب رشته دانش آموز منوط به امکانات آموزشی مدرسه ثبت نام شده است نه استعداد وعلاقه یا رغبت او.
طی طریق ما در مسیر آموزشی و سیستم ارزشیابی کشور بسیار سنتی و تکراری است. نیاز به تغییرات و تحولات همه جانبه با دلسوزی بیشتر در این مقطع تاریخی احساس می شود. اولین دوره برای شروع این حرکت دوره ابتدایی است تا به مرور نوبت به سایر کلاسها و دوره ها برسد. همه ما در قبال این امر خطیر مسئولیت اجتناب ناپذیری بر دوش داریم.
مجله اینترنتی تحلیلک