تاملی بر آثار مسعود کیمیایی
فیلم رئیس (رئیس ساخته کیمیایی است؟)
خلاصه فیلم
در فیلم رئیس رضا پدر زخم خورده ای است که پس از سال ها دوری به ایران باز می گردد تا با کمک دوست قدیمی خود که رضا نام دارد و یک سرهنگ پلیس است، هم ناجی سیامک پسر در دام افتاده اش از تباهی و مرگ باشد وهم شاهد سقوط فرشته همسر سابق و معتادش.
در این راه با مشکلات فراوانی مواجه می شود و دست و پنجه نرم می کند تا در انتها به رئیس بزرگ می رسد و او را هم شکست می دهد و پسرش را از دام آدم های بد رها می کند.
درباره فیلم رئیس
به هیچ وجه قابل باور نیست که این فیلم ساخته مسعود کیمیایی باشد. می توانم با جرأت بگویم که خود کیمیایی هم این فیلم را بیشتر از یک بار ندیده است.
تمام فیلم بی محتوا، بی فرم و بی چیز است.
ای کاش کیمیایی هیچ وقت زبانش به شمارش معکوس برای برداشت این فیلم باز نمی شد. تمام بازیگران و عوامل با تمام وجود و تا آنجا که می توانستند یک ابتذال تاریخی را به نمایش گذاشته اند.
اولین بار که شخصیت طلا (مهناز افشار) در فیلم دیالوگ گفت آرزو می کردم که ای کاش هیچ وقت کیمیایی را نمی شناختم. دیالوگ هایی که بیش از حد اندازه مهناز افشار نیست و بزرگترین سوال اینجاست که استاد چرا مهناز افشار؟ استاد اصلا چرا رئیس؟
استفاده بسیار ضعیف از لوکیشن سینمای سوخته که زیر بار این همه بی فکری دوباره سوخت. رفاقت ناقص و مضحک در سینما همراه با ساندویچ که بیشتر شبیه به یک تیزر تبلیغاتی بود تا یک فیلم سینمایی.! تاکید بیش از حد بر شخصیت دکتر دیگر چرا ؟
این همه شخصیت اضافه در فیلم رئیس برای چی و برای کی؟
بازی ملک الموت یا فرزند ذکور استاد جای خود که چرا انقدر گل درشت و اضافه بازی می کند و این دیگر چه متد عجیبی است !؟ چگونه از قیصر که یک شهر را بهم می ریخت به فرامرز قریبیان رسید که زنش را روی تخت همراه با مرد غریبه می بیند و فقط چند مشت و لگد می زند ؟! صحنه مهمانی را نمی دانم چه کسی سفارش داده است !؟
و انتهای این فجاحت، صحنه پایانی فیلم رئیس است و مونولوگ رئیس که حجت را برای یک فیلم بد تمام کرد.
مجله اینترنتی تحلیلک