جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
شعر سجاد افشاریان

 پرسه در کوچه باغ شعرمعاصر همراه با سجاد افشاریان

حالا من باید برای چشمهات "وان یکاد" بخوانم / و یقولون انه لمجنون

حالا من باید برای چشمهات وان یکاد بخوانم

و یقولون انه لمجنون

مجنون منم این روزها در میانِ میان وعده های جنون

و ما هو الا ذکر للعالمین

مجنونم!

مرا وعده ی دیداری بده

در یک صبح،

به بوسیدن دستهات

حالا من در خانه راه می روم و

هوایی که تو جا گذاشتی را نفس می کشم

آخر کجا روم که یادت نباشد و یادت نیایم

پایتخت نشینی موهات تا ابد مرا مستاجر طرح لبخند هات تمدید می کند

چشمهات هوای خانه را هوایی می کند

یادته؛ چه ذوقی می کردم وقتی موهاتو می بافتم؟

دل گره زده بودم به انتهای بافته ی موهات

به سر برگرداندنت،

به بوسه ای کوتاه،

به عمق بی پایان شادی چشمهات،

الان دیگه حتی دلش رو ندارم بهش فکر کنم

غریبه که نیستی

علی عشقی تا قاتل شدن فاصله ای نداره

وقتی حرف تو میون باشه

برات نوشته بودم

کسانی که به تو فکر

حتی فکر

ببین

حتی فکر کرده بودند

را سلاخی می کنم

چقدر دلم می خواست زندگی کنیم؛

نشد

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علیزاده
2 سال قبل

مثل همیشه عالی 🙏🙏🙏❤

2 سال قبل
پاسخ به  علیزاده

ممنونیم از توجه شما
از اینکه این پست رضایت شما رو جلب کرده خوشحالیم

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x