یک دقیقه سکوت
به احترام شرمندگی پدری که هر روز بیشتر از روزهای قبل، تلاش می کند ولی باز با دستانی خالی پشت در خانه می ایستد و گویی دستان خسته اش توان فشردن زنگ را ندارد ولی باز از روی ناچاری، با لبخندی تلخ به انتظار می ایستد تا فرزندش با آغوشی گرم در را به رویش بگشاید و در پس هر نگاه پر مهرش به او گوشزد کند که “بودنش “، از دستان خالی اش ارزشمندتر است.
یک دقیقه سکوت؛
به احترام خانواده ای که مهربانی را هر شب دور سفره کوچکشان می نشانند و تکه نان و جرعه ای آب را با صفای دل می نوشند و خدای را سپاس می گویند.
یک دقیقه سکوت؛
به احترام زنی که دست تقدیر، همسرش را ازاو جدا کرده و با دو سه فرزند خود و با کوهی از مشکلات تنها مانده ولی خم به ابرو نمی آورد و برای بودن می جنگد، برای زندگی می ستیزد.
یک دقیقه سکوت؛
به احترام جوانی که قداست عشق را با تمام وجود حس کرده و برای جاودانه ماندن حس زیبای عشقی واقعی، حتی از خود نیز می گذرد.
یک دقیقه سکوت؛
به خاطر ادای احترام به دختری که لباس نجابت را چنان زیبا بر تن خود پوشانده که با هیچ وسوسه ای، حتی به تردید نیز کشانده نمی شود.
آری یک دقیقه سکوت
به حرمت تمام پدران مادران و فرزندانی که هر کدام به نوعی، درجایگاه خود ایفاگر نقشی بسزا در ساماندهی جامعه ای ایده آل هستند.
مجله اینترنتی تحلیلک