شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
یک قصه کوچک فرانتس کافکا - داستان کوتاه کافکا - فرانتس کافکا

«یک قصه کوچک» از فرانتس کافکا

موش گفت: افسوس! دنیا روز به روز تنگ تر می شود. سابق جهان چنان دنگال بود که ترسم گرفت. دویدم و دویدم تا دست آخر هنگامی که دیدم از هر نقطه افق، دیوارهایی سر به آسمان می کشد، آسوده خاطر شدم.

فرانتس کافکا یکی از بزرگ ترین نویسندگان قرن بیستم است. کافکا آلمانی زبان بود و افراد بسیاری را در سراسر جهان تحت تاثیر ادبیات و قلم خود قرار داد. برخی از آثار و کتاب های فرانتس کافکا عبارتند از: محاکمه، قصر، گروه محکومین، مسخ، آمریکا، مجموعه داستان ها، نامه به پدر، جلو قانون، دفتر یادداشت‌های روزانه

***

«یک قصه کوچک» نوشته فرانتس کافکا و ترجمه احمد شاملو

موش گفت: «افسوس! دنیا روز به روز تنگ تر می شود. سابق جهان چنان دنگال بود که ترسم گرفت. دویدم و دویدم تا دست آخر هنگامی که دیدم از هر نقطه افق، دیوارهایی سر به آسمان می کشد، آسوده خاطر شدم. اما این دیوارهای بلند با چنان سرعتی به هم نزدیک می شوند که من از هم اکنون خودم را در آخر خط می بینم و تله ای که باید در آن افتم پیش چشمم است.»

«چاره ات در این است که جهتت را عوض کنی» گربه در حالی که او را می درید چنین گفت.

 

بیشتر بخوانید:

زندگینامه فرانتس کافکا نویسنده بزرگ قرن بیستم

معرفی کتاب «مسخ» نوشته فرانتس کافکا

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x