دندانی را که درد می کند باید کند انداخت دور
دندانی را که درد می کند باید کند انداخت دور یعنی موجودی را، به هر اندازه که وجودش عزیز باشد، چون سبب آزار شخص شود، باید ترک کرد.
دندانی را که درد می کند باید کند انداخت دور یعنی موجودی را، به هر اندازه که وجودش عزیز باشد، چون سبب آزار شخص شود، باید ترک کرد.
یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد تا عاقل نمی توانند بیرون بیاورند یعنی یکی از سر بی فکری و نادانی عملی می کند یا سخنی می گوید و آنگاه عاقلان در رفع و رجوع عواقب آن در می مانند.
امشب همه شب کمچه زدی حلوا کو؟ یعنی از آن همه تلاش و تقلا چه بهره ای برداشتی؟ و در ادامه مشابه این عبارت را نیز آورده ایم.
برف انبار کردن یعنی نزد خود به امید حساب های غیرقابل وصول دل خوش داشتن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
پارسال سوخته امسال جراحتش می آید یعنی هنگامی عکس العمل نشان می دهد که از اصل قضیه مدت ها گذشته است.
امسال برای یکی مان زن بگیر سال دیگه برای داداشم را معمولا در جواب کسی می آورند که به خیال خود زرنگی کرده با نادان شمردن دیگران تلاش کرده باشد سود خود را زیر پیشنهادی که ظاهرا متضمن سود دیگران است، نهان کند.
امتحان را گربه نخورده یعنی می توان همه چیز را ابتدا آزمود. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
اگر چوپان بخواهد از بز نر هم می دوشد یعنی آنچه ناممکن را ممکن می کند خواست قلبی انسان است.
حالا امامزاده ای که خودمان ساختیم دارد به کمرمان می زند یعنی کسی که دست پرورده خود ماست اکنون به دشمنی با ما برخاسته است.
امامزاده تا معجز نکند کسی به زیارتش نمی رود یعنی برای آنکه شخص مورد احترام و توجه قرار گیرد باید اثری وجودی از خود نشان دهد.