داستان کوتاه پریچهر (قسمت چهل و دوم) 15 فروردین 98 داستان کوتاه پریچهر (قسمت چهل و دوم)… شازده عزیز امشب نامه نوشتم و تمام مدت اشک هایم جارى بود.