داستان کوتاه پریچهر (قسمت پنجاه و ششم)
داستان کوتاه پریچهر (قسمت پنجاه و ششم)… شازده عزیز آنچه در این نامه براى شما مینویسم را خودم هنوز باور نکرده ام. دیروز آقابزرگ مرا به اتاقش خواست.
داستان کوتاه پریچهر (قسمت پنجاه و ششم)… شازده عزیز آنچه در این نامه براى شما مینویسم را خودم هنوز باور نکرده ام. دیروز آقابزرگ مرا به اتاقش خواست.
شیوانا و نواندیشی و روشنفکری … شیوانا از یکی از شاگردانش خواست که پنجره کلاس را چند ساعتی ببندد. همه کلافه شده بودند و از استاد خواستند که پنجره را باز کند.