آرامش کودک و راز کائنات /مجموعه داستان های شیوانا
داستان آرامش کودک و راز کائنات از شیوانا
مردی سراسیمه نزد شیوانا آمد و گفت: استاد! چند روزی است که دست به هر کاری می زنم انگار از بدشانسی کارم گره می خورد. احساس می کنم کائنات لج کرده و دائم سنگ جلوی پایم می اندازد.