هنر کتاب آرایی
واژهها و اصطلاحات مستعمل در حوزهی فرهنگ و ادبیات به مانند سایر واژگان و اصطلاحات پرکاربرد، در طى اعصار گوناگون معانى قدیمى خود را از دست داده، معناهاى تازهاى پیدا کردهاند. پرداختن به این مسئله که فرآیند تغییرات مذکور چرا و چگونه صورت پذیرفته است البته فرصت دیگرى را میطلبد اما نمونهاى که در این یادداشت به آن اشاره خواهد شد تغییر معناى اصطلاح “کتاب سازى” و اثرات بعدى آن است.
هنر کتاب آرایى (کتاب سازى) از روزگار پیش از اسلام در ایران اهمیت داشته است؛ قدیمترین نمونهی این هنر یا فن، کتاب اوستا است که بر پوست گاو نوشته شد و آراسته به آب زر بود. بعدتر با ورود اسلام به ایران این هنر گسترش و اهمیت بیشترى یافت و کتاب آرایان به ترسیم نقش و نگارهاى بدیع در حواشی کتب ادبى و دینی (تذهیب) و جلد سازى روى آوردند.
رفته رفته با ورود و توسعه صنعت چاپ در ایران طبیعتا مقوله هنر کتاب آرایی موضوعیت خود را از دست داد و به کتب نفیس محدود شد.
در روزگار حاضر اما کتاب سازى معناى کاملا متفاوتى یافته است و معطوف به مواردى است که مؤلف خصوصا در حوزه علوم انسانى با گردآورى نوشته هاى پراکنده خود یا دیگران _که صرفا در کلّیت، وحدت موضوعى و محتوایى دارند_ دست به انتشار کتابى مىزند.
نکتههای حائز اهمیت درباره این مسئله اولا این پرسش است که آیا چنین امر و عملى در میان بزرگان و پیشگامان حوزه علوم انسانى پیشینهاى داشته است یا خیر؟
و در وهلهی بعد براستی حاصل تهیه کتابى که دچار تشتت و پراکندگى محتوا است براى مخاطب جدى کتاب چه خواهد بود؟
براستی اگر مخاطب بهجاى تهیه این گونه کالاهاى فرهنگى (بعضاً گران) دست به دامن سایتهاى نه چندان معتبر شود چه چیزى را از دست مىدهد؟
در پاسخ به این سؤالات توجه به این مسئله ضرورى است که در گذشتهاى نه چندان دور سنت مقاله نویسی در مجلات معتبر آن چنان اهمیت و ضرورت داشت که نویسندگان مجال کافى و کاملى براى اظهارنظرهاى مختصر و معتبر خود داشتند و نیازى به کتاب سازى و پراکنده گویىهاى طویل و پراکنده نبود؛ این در حالى است که امروز با فقدان چنین مطبوعاتى رو به رو هستیم که هم داراى اعتبار علمى باشند و هم مخاطبان فراگیرى داشته باشند.
ذکر این نکته نیز ضرورى است که تنها اگر انتشار این گونه کتابها با در نظر قرار دادن ترتیب زمانى نگارش مقالات موجود در کتاب باشد مىتواند نمایى کلى از سیر تحول و تطور نگرشها و بینشهاى مؤلف به دست دهد و از این جهت سودمند است اما اگر صرفا محدود به نوشته هاى پیشین مؤلف باشد که حتی خود او در حال حاضر نسبت به آنها بىموضع است، جز اتلاف کاغذى که روزگارى براى آراستن آن زحمت و مرارتى تحمل مىشد فایدهای نخواهد داشت.
اتلاف این حجم کاغذ از بزرگان علم و فرهنگ ما بعید نیست؟
مجله اینترنتی تحلیلک