شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
در محضر علامه حسن زاده آملی / یک صبح به اخلاص بیا

نامه ای به یک دل شکسته

نامه‏ ایست که به دل‏ شکسته‏ اى رحمه اللّه علیه نوشته‏ ایم:


بسم اللّه خیر الأسماء

یار مفروش بدنیا که بسى سود نکرد

آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود


 ندانم خواجه در چه حال و منوال است آیا به همان شیوه پیشین و رسم دیرین خود شاد است و یا از خود سفرى کرد و خبرى یافت. جسارتاً عرض می شود هنوز ملک‏ زاده است یا عبداللّه است!؟ دردمندان بسیار دیدم و از آنان ناله‏ هاى زار زار شنیدم که آن نیکبختان از روزگار به غفلتِ گذشته خود می سوختند، و از التهاب حرمان می جوشیدند، و از درد هجران می خروشیدند، و از سوزوگداز آه آتشین از کوره دل بر می کشیدند.


خواجه به انتظار کسى نشسته و به امید چه کسى دل بسته است؟ روزگار که بگذشت و ایام جوانى و کامرانى و بالیدن به زخارف دنیوى و مقامات اعتبارى بسر آمد، و اگر تقسیم هم بشود به آقا و بنده بیش از این بلکه تا این اندازه هم نمی رسد.


آقا باید آگاه باشد که اگر آب در یک جا بماند بو می گیرد مگر دریا شود و یا به دریا پیوندد و به قول عارف معروف مجدود بن آدم سنائى غزنوى:

  1. چو ماکیان به در خانه چند بینى جور
  2. چرا سفر نکنى چون کبوتر طیّار


 خالصانه دست به دعا برآور و با دل شکسته بگو الهى:


         گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود

          پیش‏پایى به چراغ تو ببینم چه شود


 و دست توسّل به دامن حجت حق ولى عصر امام زمان دراز کن و صمیمانه بگو:


بروى ما زن از ساغر گلابى             که خواب‏ آلوده‏ایم اى بخت بیدار

——————————————————————————————————————————————————————————–

 

هزار و یک کلمه – جلد دوم کلمه ی ۲۵۷ ( علامه حسن زاده آملی )

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x