شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
در محضر حافظ - غزلی از دیوان حافظ

در محضر حافظ شیرازی /غزل هشتم

غزلی از دیوان حافظ ... در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند / تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

حافظ شیرازی یا خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی ملقب به لسان‌الغیب، ترجمان الاسرار، لسان العرفا و ناظم الاولیا، شاعر سدهٔ هشتم هجری ایران است.

غزلی از دیوان حافظ شیرازی

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

از دماغ من سرگشته خیال دهنت

به جفای فلک و غصه دوران نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند

تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است

برود از دل من وز دل من آن نرود

آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود از دل و از جان نرود

گر رود از پی خوبان دل من معذور است

درد دارد چه کند کز پی درمان نرود

هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان

دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x