جیم ران چگونه به موفقیت رسید؟
او در یکی از روستاهای آمریکا بزرگ شد و تنها ٢ مهارت داشت، دوشیدن شیر گاو و علف زنى!
در سن ۲۵ سالگی در حالى که اوضاع مالى بسیار بدى داشت، یک روز با دختر کلوچهفروشی برخورد کرد.
دختر کلوچهفروش با چهرهاى معصوم از او خواست تا کلوچه بخرد، فقط ٢ دلار: “۲ دلار که پولى نیست، خواهش میکنم بخرید…”
جیم ران دلش به حال او سوخت و تصمیم گرفت بخرد، اما ناگهان به یاد آورد که ٢ دلار هم ندارد…
چارهاى نداشت جز اینکه دروغ بگوید و با عجله پاسخ داد: “من الان در خانه خیلی از همین کلوچهها دارم که هنوز خورده نشدهاند، ممنونم”.
دختر کوچولوى کلوچهفروش با ناامیدى تشکر کرد و به راه خود ادامه داد و رفت…
اما انگار راهى را جلوى پاى جیم ران گذاشت، جیم بعد از آن بسیار ناراحت بود و فکر میکرد، مدام خود را سرزنش میکرد که: “چرا؟ چرا نباید ٢ دلار داشته باشم؟! من دوست داشتم دل آن دختر را شاد کنم، چرا ٢ دلار نداشتم؟”
در همان حال که با خود حرف میزد ناگهان تصمیمى گرفت و با نداى بلند اما از درون فریاد زد: “من دیگر نمیخواهم به این شکل زندگى کنم که به خاطر ٢ دلار مجبور باشم دروغ بگویم!”
چند روز بعد جیم، مردى را دید که زندگىاش به واسطهی او متحول شد… آن مرد “شوف” نام داشت و فقط این سوالات را از جیم پرسید:
شوف: چقدر پول در ۵ سال گذشته پسانداز کردهای؟
جیم: صفر…
شوف: پس دوباره ۵ سال گذشته را تکرار نکن. بیشتر روی خودت کار کن تا در شغلت!
اگر سخت به شغلت مشغول باشى فقط میتوانی گذران زندگی کنی، که خب بد هم نیست…
ولی اگر سخت روی خودت کار کنی، میتوانی ثروت عظیمى بسازی که خیلی بهتر است…
بعدها جیم شروع به کسب مهارت در فروش و فروشندگی کرد.
مهارت بعدی که خود جیم ران میگوید ثروت زیادی از این طریق به دست آورد و ثروت و درآمدش را چندین برابر کرد این بود: “یاد گرفتم چگونه آدمها را در کنار یکدیگر جمع کنم و به آنها یاد بدهم در کنار هم کار کنند.”
او برای سالهای متوالی به عنوان بهترین سخنران آمریکا انتخاب شد.
سمینارهای او زندگى افراد زیادى را متحول کرد؛ افرادى چون: برایان تریسى، آنتونى رابینز و جک کانفیلد…
مجله اینترنتی تحلیلک