معرفی کتاب نامیرا نوشته صادق کرمیار
کتاب نامیرا روایتی متفاوت از واقعه کربلا
کتاب نامیرا نوشته صادق کرمیار است.
نامیرا روایتی متفاوت از چگونگی پیوستن مردی از قبیله بنی کلب به کاروان نینوا است.
عبدالله که در دلاوری و جهاد در راه خدا باعث فخر قبیله خود است، بر سر دوراهی تردید قرار میگیرد. از یک سو جنگ مسلمان با مسلمان و از سوی دیگر حسین علیهالسلام.
عبدالله درست در لحظهای که همه تسلیم مکر پسر زیاد (لعنت الله) میشوند، بهترین تصمیم را میگیرد و جاویدان میشود.
برشی از کتاب نامیرا
انس بیآنکه به عبدالله نگاه کند، از گودال بیرون آمد و گفت:
«ترسی از شما ندارم، چه مشرک باشید، چه حرامی یا مسلمان؛ چرا که به زودی مشرکان و حرامیان و مسلمانان هم پیمان میشوند تا در همین بیابان و همین گودال بهترین بندهی خدا و فرزند رسولش را بکشند و بر کشتهاش پای فشانی کنند.»
و…
عبدالله گفت: «میتوانست به یمن برد یا مصر یا به شام برود و با یزید گفتگو کند.»
مرد گفت: «اگر معاویه با گفتوگو هدایت شد، فرزندش هم هدایت میشود؛ و اما اگر به یمن یا مصر میرفت، سرنوشتی جز آنچه در مکه برایش رقم زده بودند، نداشت.
اما حرکت او به کوفه، آن هم با اهل بیت، بیش از هر چیز یزید را از خلافتش به هراس خواهد انداخت و مسلمانان را به فکر.»
خواست برود. لختی مکث کرد و دوباره رو به عبدالله برگشت و گفت:
«و اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمیکنم که تکلیف خود را از حسین میپرسم؛ و من حسین را نه فقط برای خلافت، که برای هدایت میخواهم.
و من حسین را برای دنیای خویش نمیخواهم، که دنیای خود را برای حسین میخواهم. آیا بعد از حسین کسی را میشناسی که من جانم را فدایش کنم؟»
و رفت. عبدالله مات ماند. وقتی مرد دور شد، عبدالله لحظهای به خود آمد…
بیشتر بخوانید:
مجله اینترنتی تحلیلک
با سلام
نامیرا کتابی خوبی به سبک رمان برای جوانهایی امروزی که حوصله خواندن تاریخ خشک وقایع را ندارند.دیدی خوبی در تحلیل می دهد.