حکایت جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هول رسید
جوانمردی را در جنگ تاتارمغول(۱) جراحتی هولزخمی هولناک(۲) رسید. کسی گفت: فلان بازرگان نوش دارو دارد، اگر بخواهیباشد کهممکن است که(۳) قدری ببخشد. و گویند آن بازرگان به بخلخسیسی(۴) معروف بود.
گر بجای نانش اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد گفت: اگر نوش دارو خواهم دهد یا ندهد و اگر دهد منفعت کند یا نکند. باریبه هرحال(۵)، خواستن از وی زهر کشنده است.
هر چه از دونان بمنّت خواستی
در تن افزودی و از جان کاستی
و حکما گفتهاند: اگر آب حیات فروشند فیالمثل به آب روی، دانا نخرد که مردن به علتبیماری(۶) به از زندگانی بمذلّتبا خواری.(۷)
اگر حنظل خوری از دست خوش خوی
به از شیرینی از دست ترش روی
معنی لغات و عبارت های دشوار حکایت جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هول رسید
۱. مغول
۲. زخمی هولناک
۳. ممکن است که
۴. خسیسی
۵. به هرحال
۶. بیماری
۷. با خواری
بیشتر بخوانید:
مجله اینترنتی تحلیلک