معرفی و بررسی و تحلیل فیلم زنی از پاریس ۱۹۲۳ (a woman of paris) چارلی چاپلین
مشخصات و عوامل فیلم زنی از پاریس ۱۹۲۳ (a woman of paris)
- زنی از پاریس: درام سرنوشت
- تاریخ انتشار: نوامبر ۱۹۲۳
- صامت، سیاه و سفید
- مدت زمان فیلم: یک ساعت و بیست و دو دقیقه
- ژانر: درام عاشقانه
- فیلمنامه نویس، تهیه کننده و کارگردان: چارلز چاپلین
- بازیگران اصلی: ادنا پرویانس Edna Purviance در نقش ماری سنت کلر Marie St. Clair / کلارنس گیلدارت Clarence Geldart در نقش ناپدری ماری / کارل میلر Carl Miller در نقش جان میلت Jean Millet / لیدیا نات Lydia Knott در نقش مادر جان / چارلز فرنچ Charles K. French در نقش پدر جان / آدولف منژو Adolphe Menjou در نقش پیر رول Pierre Revel / بتی موریسی Betty Morrissey در نقش فیفی Fifi / مالوینا پولو Malvina Polo در نقش پائولت Paulette
چارلی چاپلین در زمانهای قرار داشت که هنوز سینما آن طور که باید و شاید در دیدگاه عامه مردم به عنوان یک هنر فاخر شناخته نشده بود. سینمای صامت بیشتر تفریحی ارزان قیمت محسوب میشد و در قیاس شاخههای مختلف هنرهای نمایشی مثل تئاتر، در جایگاه پایینتری قرار داشت. شاید اگر جلوههای بصری مثل آن جلوههایی که ژرژ ملییس در فیلمهایش بکار برد موجود نبود و تراژدی تواماً با کمدی در آثار چارلی چاپلین پدیدار نمیشد، این صنعت و این هنر بسیار دیرتر در مسیر توسعه و فراگیری جهانی قرار میگرفت.
چاپلین پس از حدود نه سال فعالیت در عرصه سینما، در اولین همکاری خود با شرکت United Artist، به ساخت درامی عاشقانه پرداخت که هیچ صحنهی کمدی در آن وجود نداشت.
زنی از پاریس اولین تجربهی غیرکمدی او بود که حتی در آن به عنوان بازیگر پس از حضور در ۱۷ فیلم، نقش آفرینی نکرد جز یک صحنه به عنوان سیاه لشکر و در نقش باربر ایستگاه راهآهن که به هیچ عنوان بیننده توان تشخیص هویت او را ندارد. اما برای هواداران چارلی چاپلین، فیلمی غیرکمدی بدون حضور او دور از انتظار بود و امکان این وجود داشت که این فیلم، در زمره کارنامهی او تلقی نشود و برای مخاطب سوء تفاهم ایجاد کند.
به همین خاطر بر روی پوستر فیلم، پرترهای از چارلی چاپلین به همراه یادداشتی از او چاپ شد. {برای مخاطبان، برای پرهیز از هرگونه سوء برداشت، اعلام میدارم که در این فیلم ظاهر نمیشوم. این اولین درام جدی است که توسط اینجانب نوشته و کارگردانی شده است – چارلز چاپلین}
به صورت مختصر باید گفت که دختری تنها به نام ماری سنت کلر که با ناپدری نامهربان خود زندگی میکند پس از بیرون رفتن از خانه برای ملاقات معشوقهاش جان با درهای بسته روبرو میشود. این اتفاق باعث میشود که جان او را با خود به خانه و پیش پدر و مادرش ببرد. در خانه جان با محالفت پدرش نسبت به حضور ماری روبرو میشود و این اتفاق، او را به ترک خانه برای همیشه مصمم میکند.
جان و ماری به ایستگاه راهآهن میروند و جان ماری را تنها میگذارد تا به خانه بازگردد و وسائل خود را جمع کند و دوباره پیش ماری برگردد. مادر جان از او میخواهد که لحظه خروج از خانه به پیش پدر برود و خانه را با دلخوری ترک نکند و جان پدرش را مرده مییابد. درگیر و دار این اتفاق ناگوار تماس ناموفق تلفنی بین ماری و جان برقرار میشود که در گیر و دار این اتفاق، ماری تصور میکند که او برای همراهی نکردن او بهانه میآورد و تصمیم گرفت راه پیش روی سرنوشت را به تنهایی طی کند.
سالیانی طی میشود و ماری سر از پاریس درمیآورد. اما نه به عنوان یک دختر از طبقه متوسط و تنها، بلکه به عنوان معشوقهی ثروتمندترین مرد مجرد پاریس به نام پیر رول.
پیر عاشق ماری نیست و او برایش در حکم تفریحی موقتی است. پیر با زنی سرشناس در شرف ازدواج است و خبر نامزدی آنها در روزنامه چاپ شده است. ماری از این موضوع آگاه میشود و کشمکشهایی بین آنها اتفاق میافتد. ماری از این اتفاق ناخشنود است تا اینکه به صورت اتفاقی، هنگامی که به دعوت یکی از دوستانش به یک مهمانی دعوت میشود، نشانی را اشتباه رفته و جان را پس از سالها دوباره بازمییابد.
جان که چندی است مقیم پاریس است حال نقاش ماهری است. با اطلاع ماری از سوء تفاهم گذشته دوباره خاطرات عشق گذشته تازه میشود و ماری از جان میخواهد که پرترهای از او بکشد. جان هم بعد از چندی پرتره ماری را درست شبیه زمانی نقاشی میکند که سرنوشت آنها را از هم جدا کرد. گرمای عشق دوبارهی ماری و جان، برای پیر رفتار سرد ماری را به دنبال دارد و او متوجه این عشق میشود. اما پیر که از ابتدا حسی به این رابطه نداشته، با دوست دیگر ماری به نام پائولت رفت و آمد میکند.
اینبار مادر جان که دیگر ماری را به چشم سابق نگاه نمیکند و معتقد است او همسر مناسبی برای پسرش نیست از جان میخواهد که فکر ازدواج با ماری را از سر بیرون کند و جان هم با وجود ناراحتی و دلشکستگی به مادر قول میدهد که چنین کند. ماری پشت درب این گفته را میشنود و دوباره رشتهی عاطفه میان پیر و جان گسسته میشود.
جان در ادامه برای اثبات عشق خود به ماری با پیر مبارزه میکند اما وقتی خود را شکست خورده مییابد، خودکشی میکند. مادر جان وقتی به عشق عمیق ماری به جان پیمیبرد که کار از کار گذشته است. او ماری را سوگوار بر سر پیکر بیجان پسر مییابد و دست از انتقام از ماری برمیدارد. ماری و مادر جان به حومه شهر پاریس میروند و خانهای اختیار کرده و در آن از کودکان بیسرپرست مراقبت میکنند و پایان فیلم در نمایی مسیر ماری از پیر جدا میشود.
فیلم زنی از پاریس ۱۹۲۳ یک درام پر افت و خیز
در آن دوران ساختارهای اقتصادی به واسطه رشد صنعت دچار تغییرات بسیاری شده بود. بخشهای مختلف صنعت، با رویکرد تولید انبوه (واژه تولید انبوه اولین بار در معرفی ساختار تولیدی شرکت خودروسازی فورد به کار رفت) کالاهای بیشتری تولید و ثروت فراوانی را نصیب جوامع صنعتی میکرد. ترقی اقتصادی جوامع غربی، ساختارهای فرهنگی را نیز تحت تاثیر قرار داده بود. تعاریف از خوشبختی دستخوش تغییرات زیادی قرار گرفت. خوشبختی، اختیار کردن هرچه بیشتر کالای تولیدی، ثروت اندوزی و زندگی لوکس تعریف شد. تعریفی که هنوز هم در ساختارهای فرهنگ بسیاری از جوامع میتوان نشانی از آن یافت.
در همین دوران، قانون ممنوعیت الکل در ایالات متحده Prohibition in the United States بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۳ که زمینهی ایجاد محفلهای زیرزمینی میگساری و بیبند و باری را فراهم کرد. شمایل جدیدی از بانوان جوان غربی بوجود آمد که فلپر Flapper نامیده شد. برای آمریکای صد سال گذشته که زنان حق رای دادن نداشتند این شمایل، مثالی از بیبند و باری بود. این بانوان آرایش غلیظ داشتند، دامن کوتاه میپوشیدند، مشروب سنگین مینوشیدند و در انظار عمومی سیگار میکشیدند و با مردان رابطه جنسی غیرجدی برقرار میکردند. پای این تیپ جدید برای رقابت در فروش فیلمهای صامت نیز باز شد. فیلمهای صامت که کمکم نزد مخاطبان تکراری میشدند و برای جذب مخاطب حضور این تیپ زنان، تاثیر مثبتی بر فروش داشت. (این نام اولین بار از فیلمی با همین عنوان در سال ۱۹۲۰ گرفته شد)
شاید این تعریف درستی نباشد و موافقان و مخالفانی برای این دیدگاه وجود داشته باشد. با صرف نظر از این مسئله، چارلی چاپلین، به عنوان اولین منتقد شرایط فرهنگی و اجتماعی جدید، ساخت فیلمی را آغاز میکند. این فیلم زنی از پاریس: درام سرنوشت است.
در سال ۱۹۲۳ این فیلم منتشر شد. چارلی چاپلین که خود کمتر از ۱۰ سال پیش هنوز با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد، حال با پیشرفت کاری و اقتصادی به محفلهای اعیانی راه پیدا میکند و با افرادی از طبقهی دیگر رودررو میشود که تهی از جهانبینی و غرق در اندیشههای پوچ اشرافیگری هستند. او در این فیلم طبقه ثروتمند را مورد انتقاد قرار میدهد اما نه طبقهی ثروتمند ایالات متحده آمریکا یا بریتانیا که انگشت خود را به سمت اشراف فرانسه نشانه میرود تا تلخی انتقادش از طبقه مذکور، برای او دردسرساز نشود. اما کاملاً این انتقاد جهان شمول است.
از سینمای ابتدایی و صامت نمیتوان توقع داشت با متنی دارای ساختارهای پیچیده و رومانتیسیزم فاخر مواجه شد. این فیلم با وجود میان نویس (Inertitle) بسیار بیشتر از فیلم The Kid باز هم در انتقال مفاهیم ساختاری داستان دچار مشکل بود. چارلی چاپلین که پس از تجربه ۳۵ فیلم حال تصمیم به ساخت فیلمی جدی بدون حضور خودش داشت، این بار ناچار به استفاده بیش از حد میان نویسها و دیالوگها به صورت عنواننوشتار بود. اما در کنار این محدودیتها، ساختار بهم پیوسته داستان، در عین نمایش برخی صحنههای جالب توجه، این فیلم را در زمره فیلمهایی تماشایی قرار داده است.
چارلی چاپلین کارگردانی موفق در بستن قابهایی تماشایی بود. حتی در سینمای سیاه و سفید ابتدایی هم او توجهی ویژه به قابها داشت. گرچه خیلی از این قابها، دارای جلوه و میزانسنهایی تئاتری هستند و از سینما فاصله دارند، اما نمونههای موفقی بودند که در سینما جایگاه ویژهای پیدا کردند.
معرفی و بررسی فیلم زنی از پاریس (a woman of paris)
از فرم قرار گرفتن صندلیها و همچنین چیدمان اسباب و درها در تصویر میتوان به شکل تئاتری صحنهها استناد کرد. برای کارگردانی که از تئاتر به سینما ورود کرده و همچنین، هنر نمایشی سینما که برخاسته از مبانی تئاتر است، این اتفاق اجتناب ناپذیر است اما استفادهی هوشمندانه از آن باعث برتری چارلی چاپلین نسبت به سایر همکارهای خود باشد. البته با گذر زمان چارلی هم درگیر صحنهها و قابهای سینمایی میشود و در فیلم دیکتاتور بزرگ، این مسئله رنگ میبازد و صحنههایی با شمایل تئاتر به حداقل ممکن میرسد.
عکس و پوستر این قابها فراوان است. حتی لحظهی ثابت و عکس این صحنهها خود به تنهایی بسیار گویا است. به عنوان مثال در صحنهای که ماری مغموم از بیتوجهی پیر و دلتنگ عشق جان است و در دوراهی انتخاب بین عشق و زندگی در رفاه است با صحنهای ویژه روبرو میشویم. ماری و پیر با زاویهای معنا دار و بیتوجه به یکدیگر نشستند. ماری تمام رخ رو به دوربین دارد و دست به زیر چانه در حال تفکر و در عین حال مغموم است. پیر بی توجه به ماری، در حال ساز زدن است. فرم و میزانسنهای چشمنواز در آثار چاپلین فراواناند و فیلم زنی از پاریس هم از این تکنیکها بهره بردهاست.
چاپلین اگر فیلمی میساخت، همواره با این رویکرد بود که مخاطب اولش عامهی مردم هستند. تودهای که غالباً از ثروتمند کمبهره و بیبهره و بیشتر کارکنان و کارمندان طبقه ثروتمند هستند. چاپلین هیچگاه از این مسئله رویگردان نشد و به عنوان یک اصل آن را پذیرفت. به همین خاطر نمایش فیلمی از سبک زندگی و حوائج طبقه ثروتمند، پوزخند عامهی مردم را به دنبال خواهد داشت. چاپلین هم در ساخت این فیلم به عنوان مولف از این طبقه فاصله گرفت و حساب خود را از آنها جدا کرد. او هم به طبقهی ثروتمند پوزخند زد.
معرفی و بررسی و تحلیل فیلم زنی از پاریس ۱۹۲۳ (a woman of paris) چارلی چاپلین
_ در صحنهای، ماری، خسته و دلزده از زرق و برق ثروت، گردنبند مروارید خود را با عصبانیت از گردن خود جدا کرده و در خیابان پرت میکند، مرد فقیری این گردنبند را پیدا کرده و از زمین برمیدارد. ماری دوان دوان به دنبال مرد فقیر میدود تا گردنبند خود را بازپسگیرد. پیر از پنجره او را تماشا میکند و به او میخندد. به تظاهر از دلزدگی از ثروت و دارایی میخندد در حالی که حاضر نیست گردنبند مرواریدش به دست یک مرد فقیر بیافتد.
_در صحنهای دیگر دوست ماری، فیفی به خانهای او میآید تا خبر از ارتباط دوست مشترک دیگرشان، پائولت با پیر بدهد. حین این گفتگو، ماری در حال ماساژ گرفتن است. زنِ ماساژور با شنیدن گفتوگوهای این دو نگاههای عاقل اندر سفیهی به آن دو و نگاههای با مفهموم از سر تمسخر به دوربین میاندازد. این نگاهها به دوربین و نمایش آن از عمد به نوعی، دیدگاه خود چاپلین به این سبک زندگی است.
و بعد از خودکشی جان در پایان کار میاننویسی به نمایش درمیآید. {Time heals, and experience teaches that the secret of happiness is in service to others} {زمان، (درد را) التیام میبخشد و تجربه به ما میآموزد که راز خوشبختی در خدمت به دیگران است.} چارلی چاپلین به عنوان مولف فیلم، ماری را به خوشبختی واقعی میرساند و این خوشبختی فراهم آمدن امکانی برای کمک به دیگران است. در صحنهی انتهایی پیر سوار بر ماشین خود و ماری سوار بر گارییی است که پشت آن دهقانان در حال ساز زدن و آواز خواندناند. مسیر آنها از یکدیگر تلاقی میکند، ماری به راهی دیگر و پیر به سویی دیگر میرود و جدایی دائمی میان این دو نگرش در زندگی حاصل میشود.
مجله اینترنتی تحلیلک