جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
مسعود کیمیایی

نگاهی به آثار مسعود کیمیایی؛ تاملی بر فیلم محاکمه در خیابان

نگاهی به آثار مسعود کیمیایی؛ تاملی بر فیلم محاکمه در خیابان ... ای کاش فیلم محاکمه در خیابان را یا استاد کیمیایی می ساختند یا آقای فرهادی.

تاملی بر آثار مسعود کیمیایی

فیلم محاکمه در خیابان (محاکمه فرهادی یا کیمیایی!)

 

خلاصه فیلم

در فیلم محاکمه در خیابان امیر در روز ازدواجش متوجه می‌شود، زنی که امروز قرار است به طور رسمی وارد زندگی او شود، همسر دوم مرد دیگری است. چاقو در کف به دنبال وی می‌گردد. او را می‌یابد. ولی می‌فهمد که قضیه سوءتفاهمی بیشتر نبود. خودش را به عروسی می‌رساند. مراسم بدون حضور او تا آخر برگزار شده است. عروس را در خیابان پیدا کرده و به دست و پایش می افتد که او را ببخشد.

 

درباره فیلم

ای کاش فیلم محاکمه در خیابان را یا استاد کیمیایی می ساختند یا آقای فرهادی. بزرگترین و بیجاترین اتفاق ترکیب ذهنی استاد با آقای فرهادی است. همین ترکیب بیجا باعث شده که ما هیچ وقت نتوانیم متوجه اصل داستان فیلم بشویم.

از سمتی درگیر داستان های فرعی که از آب درنیامده اند نمی شویم و از سمتی درگیر داستان اصلی که اصلا جلو نمی رود نمی شویم.

داستان های فرعی که از فضای ذهنی فرهادی و حال و هوای کیمیایی ترکیب شده اند به تنهایی قشنگ و جذاب هستند اما وقتی به داستان اصلی پیوند می خورند یک پیوند ناموفق است. داستان هایی که فقط فیلم را طولانی کرده است.

زن در تاکسی و قصه خیانتش شاید المان جالبی برای فیلم باشد اما چه کمکی به فیلم می کند؟

نزاع و درگیری های ازآب درنیامده و بی پایان امیر(پولاد کیمیایی) و عبد( افشار) کلافه کننده ترین صحنه های فیلم است.

اگر به استاد بود که در همان لحظه اول برخورد امیر عبد را با چاقو می زد و تمام. اما این که امیر دست به کشتن نمی زند و شروع به صحبت کردن منطقی می کند از فرهادی می آید و همین فاصله زیاد بین ذهن دو نفر باعث شده هیچ کدامشان نه چاقو و نه صحبت کردن منطقی باورپذیر باشد.

فضاسازی و رنگ فیلم مخاطب را تا حدی گیج و مبهوت نگه می دارد اما از نیمه دوم به بعد خسته کننده است چون در فیلم گره ای ایجاد و باز نمی شود.

بازی های فیلم به جز یک یا دو شخصیت بقیه یا اضافه هستند یا نمی دانند چه می کنند. شخصیت حامدبهداد و یا اکبر معززی و محمدرضا فروتن را می توان به عنوان بازی های خوب در فیلم نام برد.

قسمت پایانی فیلم می توانست فیلم را نجات بدهد و تا حدی باعث شود که دوباره به سراغ فیلم برویم اما وقتی دوباره فیلم را تماشا کنیم بیشتر متوجه می شویم که گول خورده ایم و بیخود دوباره فیلم را تماشا کردیم.

اگر استاد یا فرهادی یک کدامشان این فیلم را می ساختند فیلم بسیار خوبی از آب در می آمد اما این ترکیب به ضرر همه تمام شد.

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x