خداحافظی به راه و رسمی عاشقانه
عاشقانه نگاه کن، به لبخند پایانی پاییز که آرام بر صورت آسمان نشسته…
برگ های خزان دیده را ببین که چه دلبرانه بر تن عریان درختان بوسه می زنند..
آفتاب را ببین که چگونه در غم از دست رفتن روزهای طلایی، رنگ پریده به سوگ نشسته….
فلسفه پاییز این است:
هر تکه از کوچه باغ رویایی شهر، با پاییز به راه و رسمی عاشقانه خداحافظی می کند…
سنگفرش های خیس خیابان با به آغوش کشیدن برگ های از شاخه جدا شده، پاییز را بدرقه می کنند.
رهگذران آرام آرام از لا به لای انبوه برگ هایی که روی زمین تلمبار شده می گذرند تا مبادا قدم هایشان باعث زخمی شدن برگ های تنها و از شاخه جدا افتاده گردد.
پاییز آنقدر زیباست که آمدنش آهنگین، بودنش دل انگیز و رفتنش موزون بر تار دلت می نوازد…
خش خش برگ های پاییزی، روح نا آرامت را به رقص درآورده و تمام جانت را پیچ و تاب می دهد.
برای آخرین بار پاییز را در آغوش بگیر، برگ های زرد پاییزی را نفس بکش، سمفونی طلایی را تا برگشت دوباره اش به خاطر بسپار….
آخرین لبخند پاییز را خوب به خاطر بسپار… تا در حسرت نمانی…
آخرین نگاه پاییز را بر دلت حک کن تا دیداری دیگر، ساز دلت کوک و حال دلت خوب بماند..
خلاصه اینکه
پاییز را دریاب…
نه جانم؛
پاییز را عاشقانه دریاب..
بیشتر بخوانید: