حکایت شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد
شبی یاد دارم که یاری عزیز از در درآمد؛ چنان بی خود از جای برجستم که چراغم به آستین کشته شدخاموش شد.(۱)
سری طیفُ مَن یَجلُو بِطَلعَتَهِ الدُّجی (۲شبانگاه خیال کسی که چهره اش تاریکی را می زداید درآمد)
شگفت آمد از بختم که این دولت از کجا؟
بنشست و عتابخشم(۳) آغاز کرد که مرا در حال که بدیدی، چراغ بکُشتی به چه معنی؟
گفتم: به دو معنی: یکی آن که گمان بردم که آفتاب برآمد، و دیگر آن که این بیتم به خاطر بگذشت:
چون گرانی به پیش شمع آید
خیزش اندر میان جمع بکش
ور شکر خنده ای است شیرین لب
آستینش بگیر و شمع بکش
معنی لغات و عبارت های دشوار
۱. خاموش شد
۲. شبانگاه خیال کسی که چهره اش تاریکی را می زداید درآمد
۳. خشم
بیشتر بخوانید:
مجله اینترنتی تحلیلک