حکایت ای که مشتاق منزلی مشتاب
روزی بغرور جوانی سخت رانده بودمتند رفته بودم(1) و شبانگاه به پای گریوهایکوه پست(2) سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همیآمد و گفت: چه خُسبی که نه جای خفتن است؟
گفتم: چون روم که نه پای رفتن است؟ گفت: این نشنیدی که صاحبدلان گفتهاند: رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن.

ای که مشتاق منزلی مشتاب
پند من کار بند و صبر آموز
اسب تازی دو تگ رود به شتاب
واشتر آهسته می رود شب و روز
معنی لغات و عبارت های دشوار
1. تند رفته بودم
2. کوه پست
بیشتر بخوانید:
مجله اینترنتی تحلیلک




