یکشنبه/ 4 آذر / 1403
Search
Close this search box.
سعدی - گلستان - باب هفتم

حکایت جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید

در این مطلب حکایت جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید را به همراه معنی کامل برای شما آورده ایم.

حکایت جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید

حکیمی پسران را پند همی داد که جانان پدرعزیزان پدر(۱) هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر به محل خطرست یا دزد به یک بار ببرد یا خواجهصاحب سیم و زر(۲) بتفاریقذره ذره(۳) بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده و اگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خودبه ذات خود(۴) دولت است؛ هرجا که رود قدر بیند و بر صدر نشیند و بی هنر لقمه چیندگدایی کند(۵) و سختی بیند.

معنی هنر در نفس خود دولت است: هنر به ذات خود ارزشمند است.

جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید

حکایت جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید
حکایت جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید

سخت است پس از جاه، تحکم بردن
خو کرده بناز، جور مردم بردن

*

وقتی افتاد فتنه ای در شام
هرکس از گوشه ای فرا رفتند

روستازادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند

پسران وزیر ناقص عقل به
گدایی به روستا رفتند

معنی لغات و عبارت های دشوار حکایت جانان پدر هنر آموزید

۱. عزیزان پدر

۲. صاحب سیم و زر

۳. در مقابل به یکباره، ذره ذره

۴. به ذات خود

۵. گدایی کند

 

بیشتر بخوانید:

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

1 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عکس.
2 سال قبل

عالی فقت تصویر ندارد لطفاً تصویر بزارید روش

2 سال قبل
پاسخ به  عکس.

ممنون از اظهار نظر شما
از اینکه این پست باعث رضایت شما شده خوشحالیم.
حتما این نکته ای که گفتید رو بررسی میکنیم.

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x