شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.
سعدی - باب هشتم گلستان

حکایت هر آن سرّی که داری با دوست در میان منه

در این مطلب حکایت هر آن سرّی که داری با دوست در میان منه را برای شما آورده ایم. امیدواریم از مطالعه این مطلب لذت ببرید...

حکایت هر آن سرّی که داری با دوست در میان منه

هر آن سرّی که داری با دوست در میان منه چه دانی که وقتی دشمن گردد و هر بدی که توانی به دشمن مرسان که باشد که وقتی دوست گردد.

رازی که پنهان خواهی با کس در میان منه وگر چه دوست مخلص باشد که مرآن دوست را نیز دوستان مخلص باشند همچنین مسلسلیکی پس از دیگری.(۱)

حکایت هر آن سرّی که داری با دوست در میان منه
حکایت هر آن سرّی که داری با دوست در میان منه

خامشی به که ضمیر دل خویش
با کسی گفتن و گفتن که مگوی

ای سلیم، آب ز سر چشمه ببند
که چو پُر شد نتوان بستن جوی

 

معنی لغات دشوار

۱. یکی پس از دیگری

 

بیشتر بخوانید:

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x