یادداشت زنده یاد دکتر محمد معین برای نیما یوشیج
هفتاد سالِ پیش کودکی در یوش مازندران دیده به جهان گشود که مقدر بود بعدها نیمای نیماور= (نام آور) گردد.
نیما در طی زندگانی ادبی خود در داستان نویسی، نمایشنامه نویسی، نگارش مباحث ادبی به آزمایش پرداخته است، ولی آنچه که او را نامبردار ساخته جنبه شاعریِ اوست.
***
کلام نیما نغز و شنیدنی است و گلچین از باغ اشعارش آسان نیست؛ با این وصف یکی از زیباترین و دلنشین ترین اشعار او را با هم زمزمه می کنیم…
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
و زان دلخستگانت راست اندوهی فراهم؛
شباهنگام. در آندم که برجا دره ها، چو مرده ماران خفتگانند؛
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرَم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛
تو را من چشم در راهم…
مجموعه اشعار نیما یوشیج
مجله اینترنتی تحلیلک