شنبه/ 3 آذر / 1403
Search
Close this search box.

چهل حدیث کتاب نفس المهموم در باب عزاداری بر امام حسین علیه السلام / حدیث سی و دوم

کتاب نفس المهموم یکی از معتبرترین کتاب ها در زمینه وقایع کربلا و زندگینامه امام حسین علیه السلام نوشته شیخ عباس قمی است. ترجمه این کتاب توسط علامه میرزا ابوالحسن شعرانی تحت عنوان دمع السجوم انجام شده است.

کتاب نفس المهموم یکی از معتبرترین کتاب ها در زمینه وقایع کربلا و زندگینامه امام حسین علیه السلام نوشته شیخ عباس قمی است. ترجمه این کتاب توسط علامه میرزا ابوالحسن شعرانی تحت عنوان دمع السجوم انجام شده است.

در فصل دوم باب اول این کتاب جلیل القدر چهل حدیث در ثواب گریستن بر مصیبت امام حسین علیه السلام، ثواب لعن قاتلان ایشان و اخباری که در مورد شهادت آن حضرت وارد شده است، بیان شده که این احادیث را خدمتتان تقدیم می داریم. امید که مورد قبول آستان حضرتشان افتد…

حدیث سی و دوم

حدیث سی و دوم چهل حدیث
کتاب نفس المهموم

 

به سند متّصل از ابن عباس گفت: «با امیرالمؤمنین بودم در وقت خروج آن حضرت به صفّین، چون در نینوا کنار فرات فرود آمد به بانگ بلند فرمود: اى ابن عباس آیا این زمین را مى‌شناسى؟ گفتم: نمى‌شناسم یا امیرالمؤمنین. گفت: اگر مانند من آن را مى‌شناختى‌ تو هم مى‌گریستى از آن نمى‌گذشتى! ابن عباس گفت: پس امیرالمؤمنین چنان گریست که محاسن آن حضرت تر شد و اشک بر سینۀ او روان گشت و ما با هم گریستیم و او مى‌فرمود: اوه اوه آل ابى سفیان را با من چه‌کار؟ آل حرب را با من چه‌کار؟ آن گروه پیرو شیطان و اولیاى کفر! اى اباعبدالله شکیبایى پیش گیر که پدرت از این مردم بیند همان را که تو بینى، آنگاه آب خواست و وضوى نماز ساخت و نماز بگزارد و آن قدر که خدا خواست، آنگاه مانند سخن اول گفت و پس از نماز و کلام خود ساعتى به خواب رفت باز برخاست و گفت: اى ابن عباس! گفتم: یا امیرالمؤمنین اینک من در حضور توام. فرمود: آیا آنچه اکنون در خواب دیده‌ام براى تو بگویم؟ گفتم: چشمان تو به خواب رفت و آنچه دیده‌اى خیر است یا امیرالمؤمنین.

گفت: دیدم گویى مردانى از آسمان فرود آمدند علم‌هاى سفید در دست دارند و شمشیرها حمایل کرده سفید و درخشان و بر گرد این زمین خطى کشیدند آنگاه دیدم گویى شاخهاى این خرمابنان به زمین مى‌رسد و در خونى تازه و سرخ مى‌غلطید و گویى حسین فرزند و جوجه و پارۀ تن خود را دیدم در این خون غرق شده فریادرس مى‌طلبید و کسى به فریاد او نمى‌رسد و آن مردان سفید که از آسمان فرود آمده‌اند او را ندا مى‌کنند و مى‌گویند: اى آل پیغمبر! شکیبایى کنید که شما به دست بدترین مردم کشته مى‌شوید. اى ابا عبدالله! این بهشت به سوى تو مشتاق است. آنگاه مرا تسلیت مى‌دادند و مى‌گفتند: تو را اى ابا الحسن مژده باد خداوند چشم تو را روشن گرداند آن روز که مردم به امر پروردگار جهانیان برخیزند.

پس از خواب بیدار شدم چنین که بینى، سوگند به آن کس که جان على در دست اوست که صادق و مصدّق ابوالقاسم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا حدیث کرد که من این زمین را مى‌بینم آن وقتى که به سوى اهل بغى بیرون روم و این زمین کرب و بلاست که حسین علیه السّلام و هفده تن از فرزندان من و فاطمه علیهاالسّلام در آنجا به خاک سپرده شوند و این زمین در آسمانها معروف است، زمین کربلا را یاد مى‌کنند چنان که اهل زمین حرمین و بیت المقدس را. الحدیث».

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x