محرم در ادبیات فارسی / همراه با سیف فرغانی
مولانا سیف الدّین ابوالمحامد محمّد فرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود، وی دوره سلطه ایلخانان و مغولان در آسیای صغیر میزیست.
سیف فرغانی در دیوان اشعار خود سروده است:
ای قوم درین عزا بگریید
بر کشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون در
بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دلخسته ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من میگویم شما بگریید
بر دنیی کم بقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید
بسیار درو نمیتوان بود
بر اندکی بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر گه دعا بگریید
مجله اینترنتی تحلیلک