بررسی رزق و روزی در آثار سعدی شیرازی
در این مقال به سراغ آثار سعدی شیرازی می رویم تا رزق و روزی را در کلام او جستجو کنیم. سعدی را افصح المتکلمین خوانده اند و به راستی یکی از بزرگ ترین شاعران ادب فارسی است.
رزق و روزی در آثار سعدی شیرازی
آثار سعدی شیرازی را می توان به دو دسته منظوم و منثور تقسیم کرد. مهم ترین اثر منظوم سعدی بوستان یا سعدی نامه است که در موضوع اخلاق و تربیت و وعظ و … در ده باب به نام های: عدل، احسان، عشق و … است.
قصیده و غزل و ملمعات و … نیز در آثار منظوم او دیده می شود.
اثرهای منثور سعدی نیز عبارتند از:
رساله در عقل و عشق، نصایح الملوک، مجلس های پنجگانه و گلستان که مهم ترین و بزرگترین آنها است.
نکته جالب توجه این است که سعدی دنباله نویسندگان قرن ششم و هفتم که متصنع بود را نگرفت بلکه شیوه ای خاص که سبک خود بود ایجاد کرد.
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در آثار عطار نیشابوری
رزق و روزی در آثار سعدی شیرازی
سعدی در بوستان می گوید:
کریما به رزق تو پرورده ایم
به انعام و لطف تو خو کرده ایم
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار فردوسی و اسدی طوسی
در این نوشته توجه بیشتر به گلستان است و حکایت های شیرین و نغزی را انتخاب کرده و برایتان به ترتیب می آوریم.
رزق و روزی در آثار سعدی شیرازی
باب سوم در فضیلت قناعت
موسی (ع) درویشی را دید از برهنگی به ریگ در شده (در ریگ رفته) دعا کرد تا خدای عزوجل مر او را نعمتی داد. پس از چند روز دیدش گرفتار و خلقی اتبوه بر او گرد آمده. گفت: این چه حالت است؟ گفتند: خمر خورده است و عربده کرده و خون کسی ریخته، قصاصش همی کنند. لطیفان گفته اند:
گربه مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از جهان برداشتی
عاجز، باشد که دست قدرت یابد
برخیزد و دست عاجزان برتابد
و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض (اگر خداوند روزی را بر بندگان خویش فراخ می کرد در زمین طغیان و ستم می کردند)
موسی به حکمت حق تعالی اقرار کرد و از تجاسر (جسارت ورزیدن) خویش استغفار.
در انتهای این حکایت بیتی می آورد که:
آن کس که توانگرت نمی گرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی از نگاه حافظ شیرازی
رزق و روزی در آثار سعدی شیرازی
در حکایتی دیگر از آثار سعدی در خصوص رزق و روزی آورده است:
هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم (توانایی خرید کفش نداشتم)، به جامع کوفه (مسجد جامع کوفه) درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. شکر نعمت حق تعالی بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.
مرغ بریان به چشم مردم سیر
کمتر از برگ تره برخوان است
وان که را دستگاه قدرت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
بیشتر بخوانید: بررسی رزق و روزی در اشعار مولانا
رزق و روزی در آثار سعدی شیرازی
در حکایت ۲۴ باب فضیلت و قناعت می آورد:
شنیدم صیادی ضعیف را ماهیی قوی در دام افتاد. قوت ضبط (نگه داشتن) آن نداشت. ماهی بر او غالب آمد و دام از کفش در ربود و برفت.
شد غلامی که آب جوی آرد
آب جوی آمد و غلام ببرد
دام هر بار ماهی آوردی
ماهی این بار رفت و دام ببرد
دیگر صیادان دریغ خوردند و ملامتش کردند که چنین صیدی در دامت افتاد و نگاه نتوانستی داشتن! گفت: ای یاران، چه توان کردن؟ مرا آن ماهی روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود.
صیاد بی روزی ماهی در دجله نگیرد. ماهی بی اجل بر خشک نمیرد.
بیشتر بخوانید: رزق و روزی از نگاه اوحدی مراغه ای و شیخ محمود شبستری
رزق و روزی در آثار سعدی شیرازی
در آخر کلام حکایتی از باب هشتم گلستان در خصوص رزق و روزی می آوریم:
حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای، عزوجل، آفریده است و برومند (بارور)، هیچ یکی را آزاد نخوانند مگر سرو را که ثمره ای ندارد، گویی در این چه حکمت است؟ گفت: هر یکی را دخلی (بهره) معین است به وقتی معلوم، گاهی به وجود آن تازه اند و گاهی به عدم آن پژمریده و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.
بر اینچه می گذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
گرت ز دست بر آید، چو نخل باش کریم
ورت به دست نیاید، چو سرو باش آزاد
دو کس مردند و تحسر (حسرت) بردند: یکی آن که داشت و نخورد و دیگر آن که دانست و نکرد.
بیشتر بخوانید:
بررسی رزق و روزی در اشعار عبید زاکانی و سلمان ساوجی
بررسی رزق و روزی در نگاه هجویری و رضی الدین آرتیمانی
بررسی رزق و روزی اشعار بیدل دهلوی
مجله اینترنتی تحلیلک
سلام. ایکاش یک نگاه ویژه به بوستان هم می کردید و این بیت شعر را هم می اوردید.. البته خیلی ممنونیم از مطالب جمع اوری شده شما از گلستان
یکی طفل دندان برآورده بود
پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرمش؟
مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن، پیش جفت
نگر تا زن او را چه مردانه گفت:
مخور هول ابلیس تا جان دهد
همان کس که دندان دهد نان دهد
تواناست آخر خداوند روز
که روزی رساند، تو چندین مسوز
نگارندهٔ کودک اندر شکم
نویسنده عمر و روزی است هم
خداوندگاری که عبدی خرید
بدارد، فکیف آن که عبد آفرید
تو را نیست این تکیه بر کردگار
که مملوک را بر خداوندگار
سلام
ممنون از نظر شما و مطلبی که ارسال کردید.
قطعا صحبت کردن درباره سعدی به چند کتاب هم ختم نمی شود و به اقتضای شرایط مجبور به گزینش هستیم
حتما در فرصتی مناسب به بوستان نگاه ویژه ای خواهیم داشت.