جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
نکاتی درباره فیلمنامه نویسی با ساختار کلاسیک

نکاتی درباره فیلمنامه نویسی با ساختار کلاسیک

نکاتی درباره فیلمنامه نویسی با ساختار کلاسیک ...بعد از اینکه درباره ایده فیلمنامه خود مطمئن شدید، به قصه فکر کردید و شخصیت های داستانتان و پیرنگ را به خوبی پرداخت کردید، نوبت به شکل دادن ساختار داستانی اثر می رسد.

نکاتی درباره فیلمنامه نویسی با ساختار کلاسیک

 

فیلمنامه نویسی با ساختار کلاسیک

داستان خوبی که توجه شما را به خود جلب می کند و شخصیت های خوبی که قابل باور هستند.

اگر در فیلمنامه شما این دو معیار به درستی رعایت شده باشد، شما نیمی از راه موفقیت را طی کرده اید و بعد از آن نوبت به ساختار درست می رسد.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی فیلمنامه ای را می خوانید، به طور غریزی می دانید، هر چیزی کجا باید اتفاق بیفتد.

بعد از اینکه درباره ایده فیلمنامه خود مطمئن شدید، به قصه فکر کردید و شخصیت های داستانتان و پیرنگ را به خوبی پرداخت کردید، نوبت به شکل دادن ساختار داستانی اثر می رسد.

 

اغلب فیلمنامه هایی که دچار ضعف ساختار هستند، به دو گروه تقسیم می شوند:

الف. فیلمنامه هایی که دارای ساختار تفریطی هستند. داستان در این فیلمنامه ها درست به همان شکلی روایت می شود که در زندگی واقعی اتفاق می افتد و به طور طبیعی این نوع از فیلمنامه ها درست مثل زندگی، خسته کننده هستند.

 

ب. فیلمنامه هایی که ساختار افراطی دارند. این نوع از فیلمنامه ها ملغمه ای از سبک های مختلف اند، پیرنگ فوق العاده و پیچیده ای دارند، از جلوه های ویژه به حد وفور در آن ها استفاده شده و … اما در مقابل از ضعف قصه رنج می برند.

 

در موقع خلق یک فیلمنامه برای این که بتوانید مخاطب را درگیر یک تجربه احساسی کنید و او را با خود به نقطه اوج داستان برسانید، لازم است که از حوادث کاملاً دراماتیک بهره ببرید و به دنبال لحظات دراماتیکی باشید که داستانتان را پیش ببرد.

توجه داشته باشید که یک فیلمنامه در حکم نقشه برای فیلم است و کار فیلمنامه نویس این است که این نقشه را به درستی ترسیم کند.

 

فیلمنامه نویسی

 

حیاتی ترین بخش هر فیلمنامه، ده صفحه اول آن است.

اغلب خواننده ها معتقد هستند که اگر ده صفحه اول یک فیلمنامه آن ها را جذب نکند، این احتمال وجود دارد که از خواندن باقی فیلمنامه صرف نظر کنند. اگر داستان این ده صفحه برای آن ها قابل پیش بینی باشد، آن ها درست یا غلط با خود این طور فرض می کنند که داستان ۱۰۰ صفحه بعدی فیلمنامه هم قابل پیش بینی است و دیگر جذابیتی برایشان ندارد.

مردم معمولاً عادت دارند خیلی زود نتیجه گیری کنند و تصمیم بگیرند، به همین دلیل درست بعد از خواندن پنج یا ده صفحه اول یک فیلمنامه با خود می گویند که «این فیلمنامه، فیلمنامه خوبی است» یا «کار بدی است». اگر خواننده ها فیلمنامه ای را با نگاه مثبت بخوانند، به احتمال قوی نظر و تصمیم نهایی آن ها درباره آن فیلمنامه نیز مثبت خواهد بود.

 

بنابراین شما در مقام یک فیلمنامه نویس باید بتوانید تمام توانایی خود را در همان ده صفحه اول به خواننده نشان بدهید.

اصلی ترین چیزی که باید در صحنه افتتاحیه اتفاق بیفتد، معرفی قهرمان است. در نظر داشته باشید که یکی از مهم ترین مواردی که نیاز دارید، صحنه افتتاحیه ای است که بتواند مخاطب را میخکوب کند.

 

 

مجله اینترنتی تحلیلک

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x