پیر آگوست رنوآر (Pierre Auguste Renoir)
پیر آگوست رنوآر که بود؟
پیر آگوست رنوآر (Pierre Auguste Renoir) متولد ۲۵ فوریه ۱۸۴۱ در لیموژ_فرانسه، از هنرمندان برجسته جنبش دریافتگری (امپرسیونیسم) است. او هنرمندی مبتکر بود که کار خود را به عنوان شاگرد یک نقاش ظروف چینی آغاز کرد و در اوقات فراغت خود به تحصیل طراحی پرداخت. Renoir پس از سالها به عنوان یک نقاش مبارز، به راه اندازی جنبش هنری امپرسیونیسم در دهه ۱۸۷۰ کمک کرد.
وی سرانجام به یکی از محبوب ترین هنرمندان زمان خود تبدیل شد. آثار اولیه او به طور معمول نقاشی های امپرسیونیستی از زندگی واقعی، پر از رنگ و درخشان و پرنور بود. با این حال، در اواسط دهه ۱۸۸۰، او از کشیدن یک روش رسمی منظم در پرتره ها و نقاشی های اندام، به ویژه زنان، منصرف شد.
سال های اول
پدر و مادر رنوآر خیاط بودند. او ششمین فرزند خانواده بود، که البته دو خواهر و برادر بزرگترش در دوران نوزادی درگذشتند. این خانواده بین سالهای ۱۸۴۴ و ۱۸۴۶ به پاریس نقل مکان کردند و در نزدیکی موزه لوور، موزه هنری مشهور در پاریس زندگی می کردند.
Renoir در یک مدرسه محلی کاتولیک تحصیل کرد و در نوجوانی شاگرد یک نقاش ظروف چینی شد. او یاد گرفت که برای تزئین بشقاب و ظروف دیگر از طرح ها کپی کند. طولی نکشید که رنوآر شروع به انجام کارهای دیگر نقاشی تزئینی برای امرار معاش کرد. وی همچنین کلاسهای نقاشی رایگان را در یک مدرسه هنری تحت حمایت شهر گذراند که توسط مجسمه سازی معروف اداره می شد.
با استفاده از تقلید به عنوان ابزاری برای یادگیری، رنوآر نوزده ساله شروع به مطالعه و کپیبرداری از برخی از آثار معروف در موزه لوور کرد. او سپس در سال ۱۸۶۲ وارد مدرسه هنرهای زیبا، مدرسه معروف هنر شد. Renoir همچنین شاگرد مارک چارلز گابریل گیلر شد.
در استودیوی گلیر، Renoir به زودی با سه هنرمند جوان دیگر دوست شد: فردریک بازیل، کلود مونه و آلفرد سیسلی و از طریق مونه با استعدادهای در حال ظهوری چون کامیل پیسارو و پل سزان دیدار کرد.
در آغاز کار
در سال ۱۸۶۴، Renoir موفق به پذیرش در نمایشگاه سالانه سالن پاریس شد. او در آنجا نقاشی زمرد را به نمایش درآورد که با الهام از شخصیتی از نوتردام پاریس ویکتور هوگو ساخته شده است. سال بعد، رنوآر بار دیگر در سالن پاریس نمایشگاه برگزار کرد و این بار پرتره ای از ویلیام سیسلی، پدر ثروتمند آلفرد سیسلی، هنرمند هم دوره اش را به نمایش گذاشت. در حالی که کارهای سالن به ارتقا سطح شهرت او در دنیای هنر کمک می کرد، اما رنوآر مجبور بود برای تأمین هزینه زندگی خود تلاش کند. او به دنبال کمیسیون برای پرتره می گشت و اغلب به مهربانی دوستان، مربیان و مراجعین خود بستگی داشت.
هنرمند ژول لو کوئر و خانواده اش سالها به عنوان طرفداران سرسخت رنوار فعالیت داشتند. Renoir همچنین به مونه، بازیل و سیسلی نزدیک بود و بعضی اوقات در خانه هایشان اقامت می کرد و یا استودیوهای خود را با آن به اشتراک می گذاشتند. در حدود سال ۱۸۶۷، رنوار با لیسه ترهوت، خیاطی که الگوی او شد، آشنا شد. او به عنوان الگو برای آثاری مانند “دیانا (۱۸۶۷)” و “لیسه (۱۸۶۷)” قرار گرفت.
تنها فرزند آن ها، ژان را در سال ۱۸۷۰ به دنیا آوردند. Renoir در سال ۱۸۷۰ هنگامی که برای خدمت در جنگ فرانسه علیه آلمان فرستاده شد، مجبور به ترک آن ها شد و همچنین نقاشی را برای مدتی کنار گذاشت. او را به یک واحد سواره نظام منصوب کردند، اما خیلی زود از اسهال خونی بیمار شد. برخلاف دوستش بازیل که در نوامبر همان سال کشته شد، رنوآر هرگز صدمه ای در طول جنگ ندید.
رهبر امپرسیونیسم
سرانجام رنوار در سال ۱۸۷۱ به پاریس بازگشت. او و برخی از دوستانش، از جمله پیسارو، مونه، سزان و دگا تصمیم گرفتند آثار خود را در سال ۱۸۷۴ در پاریس به نمایش بگذارند که به عنوان اولین نمایشگاه امپرسیونیست شناخته شد. نام این گروه از بازبینی انتقادی نمایش آنها گرفته شده است، که در آن آثار به جای نقاشی های تمام شده با استفاده از روش های سنتی “برداشت” خوانده می شدند.
Renoir، مانند دیگر امپرسیونیست ها، از پالت روشن تری برای نقاشی های خود استفاده کرد، که به آنها احساس گرمتر و آفتابی تری می دهد. همچنین از انواع مختلف ضربه های قلم مو بر روی بوم نقاشی اش استفاده کرد که سبک خاص خودش بود.
در حالی که اولین نمایشگاه امپرسیونیست موفقیت آمیز نبود، به زودی Renoir حامیان دیگری را برای پیشبرد حرفه خود پیدا کرد. ناشر ثروتمند ژرژ شارپنتیه و همسرش مارگریت علاقه زیادی به این هنرمند نشان دادند و او را به اجتماعات متعدد در خانه خود در پاریس دعوت کردند.
از طریق شارپنتیرها Renoir با نویسندگان مشهوری مانند گوستاو فلوبر و امیل زولا ملاقات کرد. او همچنین از طرف دوستان این زوج کمیسیون پرتره دریافت کرد. نقاشی “مادام شارپنتیه و فرزندانش” در سال ۱۸۷۸ در سالن رسمی سال بعد به نمایش درآمد و تحسین منتقدان زیادی را برای او به همراه داشت.
موفقیت بین المللی
با پرداخت هزینه کمیسیون های خود، رنوآر در اوایل دهه ۱۸۸۰ چندین سفر الهام بخش را انجام داد. او از الجزایر و ایتالیا بازدید کرد و مدتی را در جنوب فرانسه گذراند. Renoir در حالی که در ناپل ایتالیا بود، روی پرتره ای از آهنگساز مشهور ریچارد واگنر کار کرد. Renoir همچنین در این زمان سه اثر اصلی خود را با نام های “رقص در حومه شهر”، “رقص در شهر” و “رقص در بوژیوال” نقاشی کرد.
هرچه شهرت او بیشتر شد، رنوآر شروع به فرو نشستن کرد. سرانجام در سال ۱۸۹۰ با آلین شاریگوت ازدواج کرد. این زوج در گذشته صاحب پسری به نام پیر بودند که در سال ۱۸۸۵ متولد شده بود. آلین به عنوان مدل بسیاری از کارهای او از جمله “مادر پرستار کودک خود” (۱۸۸۶) درآمده بود. خانواده در حال رشد او، با اضافه شدن فرزندان او ژان در ۱۸۹۴ و کلود در ۱۹۰۱، الهام بخش تعدادی از نقاشی ها بودند.
با پیر شدن، Renoir با استفاده از ضربات قلم موی خود و سبک خاصش برای به تصویر کشیدن صحنه های واقعی روستایی و زندگی روزمره ادامه داد. با این حال اثبات شد که آثار Renoir از نظر جسمی برای هنرمند چالش برانگیز است. رنوآر برای اولین بار در اواسط دهه ۱۸۹۰ با روماتیسم دست و پنجه نرم کرد و این بیماری او را تا آخر عمر آزار داد.
سالهای آخر و مرگ
در سال ۱۹۰۷، Renoir در کنی سور مرن زمینی خریداری کرد و در آنجا خانه ای باشکوه برای خانواده اش ساخت. او به کار خود ادامه داد و تا هر زمان که توانست نقاشی کشید. روماتیسم دست های او را از شکل درآورد و انگشتانش را برای همیشه حلقه کرده بود. رنوآر در سال ۱۹۱۲ سکته کرد که باعث شد برای همیشه روی صندلی چرخدار بماند. در همین زمان او تلاش خود را برای ساخت مجسمه کرد. او دستیارانی را پرورش داد تا براساس برخی از نقاشی های خود آثاری خلق کنند.
رنوآر مشهور تا زمان مرگ به کشیدن نقاشی ادامه داد. او به اندازه کافی زندگی کرد و یکی از آثار خود را که در سال ۱۹۱۹ توسط لوور خریداری شده بود، دید، افتخاری فوق العاده برای هر هنرمند. Renoir در سوم دسامبر در خانه اش در کنی سور مرن-فرانسه درگذشت. وی را در کنار همسرش آلین (که در سال ۱۹۱۵ درگذشت) به خاک سپردند.
دیگر آثار برجسته و مهم پیر آگوست رنوآر (Pierre Auguste Renoir)
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید و در مقاله های بعدی با هنرمندان معروف و مشهور دیگر در سبک های متفاوت و مختلف با شما همراه خواهیم بود.
مجله اینترنتی تحلیلک