چشم و ابرو نازک کردن
چشم و ابرو نازک کردن یعنی کبر نمودن و افاده کردن و بی اعتنایی نشان دادن. در دیگران به تحقیر نظر افکندن.
چشم و ابرو نازک کردن یعنی کبر نمودن و افاده کردن و بی اعتنایی نشان دادن. در دیگران به تحقیر نظر افکندن.
تاریکی و اشاره ابرو به معنی امری لغو و بدون نتیجه است. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست یعنی اگر نمی توانی از راه بذل مال مردم داری کنی، از طریق محبت و مهربانی چنین کن.
آمد ابرو را درست کند زد چشم را کور کرد (اومد ابروشو درست کنه زد چشمشم کور کرد) یعنی کاری را به نیت اصلاح، از آنچه بود بدتر کرد.
بی ابر باران کردن یعنی بی انگیزه و بدون دلیل خشم گرفتن یا گریستن. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
آفتاب همیشه زیر ابر نمی ماند (ماه پشت ابر نمی ماند) یعنی حقیقت به هر صورتی که آن را پنهان کنند، سرانجام روزی آشکار خواهد شد.
خدا به ابابیل پوستین داده یعنی چیز ندیده بی ظرفیت را ناگهان نعمتی نامنتظر نصیب افتاده است.
یک لقمه نان پرپری من بخورم یا اکبری به مزاح یعنی خیلی کم است. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
یکی یک مو به کچل بدهند کچل مو دار شود به مزاح یعنی تعداد شما بسیار است و اگر هر یک به من چیزی هرچند کم بدهید من از تنگدستی رهایی یابم.
یمین از یسار نشناختن یعنی بسیار نادان بودن، سخت مضطرب و پریشان خاطر بودن.