قبا تنگ آمدن
قبا تنگ آمدن یعنی کار سخت شدن. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
قبا تنگ آمدن یعنی کار سخت شدن. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
سه میش تو خورده میشه داستان من گفته میشه منظور و مرادش این است که آن نفعی که از امری ننگین می برند گذرا است و بدنامی آن پایدار است.
سنگ کسی را به سینه زدن (سنگ چیزی را به سینه زدن) به معنای هواداری و حمایت کردن است.
سنگ روی یخ شدن یعنی در پیش همگنان و هم گروهی ها از برنیامدن حاجت شرمسار شدن.
سگ صاحبش را نمی شناسد یعنی ازدحام مردم در آنجا بسیار است. در ادامه برای درک بهتر موارد مشابه نیز ذکر شده است.
سقف آسمان سوراخ شده همین یکی افتاده یعنی مثل این کس یا این چیز بسیار است، چرا منت می گذارد یا دریغ می کند.
سرمه را از چشم می رباید یعنی در دزدی بسیار چابک و سریع است. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
سفره اش همیشه پهن است یعنی همواره اسرار خود و خانواده اش را به طول و تفصیل به دیگران شرح می دهد. همیشه از بدی اوضاع خود شکایت می کند.
سرنا را از سر گشادش زدن به معنی کار را به راه و روش آن انجام ندادن، است. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
سر نعل اسب قنبر علیخان جنگ می کنند یعنی در کاری ناچیز یا امری که نفع دیگری در آن است، جنگ و جدال دارند.