
سه حکایت از مصیبت نامه؛ به بهانه بزرگداشت عطار نیشابوری
مصیبت نامه عطارنیشابوری … سجده ای می کرد ابلیس لعین / گفت عیسی در چه کاری این چنین

مصیبت نامه عطارنیشابوری … سجده ای می کرد ابلیس لعین / گفت عیسی در چه کاری این چنین

برشی از افسانه نیما یوشیج … عاشقا! خیز کامد بهاران / چشمه کوچک از کوه جوشید

علامه حسن زاده آملی / مرا امشب دلی شاد است اندر گوشه غربت / که می خواهد نماید هر زمان نوعی غزلخوانی

قلب مادر / در محضر ایرج میرزا … داد معشوقه به عاشق پیغام / که کُند مادرِ تو با من جنگ

غزلی از شفیعی کدکنی به بهانه زادروز هوشنگ ابتهاج … پرتو شعلۀ عصیان زمانی سایه / هرچه خوانند تو را برتر از آنی سایه

شعر حمید مصدق … تو به اندازه تنهایی من خوشبختی / من به اندازه زیبایی تو غمگینم / چه امید عبثی / من چه دارم که تو را در خور ؟

سیزدهم دی ماه؛ سالمرگ نیما یوشیج … هست شب / یک شب دم کرده و خاک / رنگ رخ باخته است / باد – نوباوهی ابر – از بر کوه / سوی من تاخته است

احمد شاملو … دستت را به من بده / دستهای ِ تو با من آشناست / ای دیریافته با تو سخن میگویم.

وحشی بافقی؛ در سوگواری حسین بن علی (علیه السلام) … یا حضرت رسول حسین تو مضطر است / وی یک تن است و روی زمین پر ز لشکر است/ یا حضرت رسول ببین بر حسین خویش /