شنبه/ 14 مهر / 1403
Search
Close this search box.
حکایت اول مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت اول از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

آورده اند که یمین الدّوله سلطان محمودبن ناصرالدّین بشهر غزنین بر بالای کوشکی در چهار دری نشسته بود بباغ هزار درخت، روی بابوریحان کرد و گفت: «من ازین چهار در از کدام در بیرون خواهم رفت؟ حکم کن و اختیار آن بر پاره کاغذ نویس و در زیر نهالی من نه!» و این چهار در، راه گذر داشت.

همراهان همیشگی مجله اینترنتی تحلیلک بعد از سلسله مطالب گلستان سعدی، قابوسنامه قابوس بن وشمگیر و رساله عشق ابن سینا، در این مقال به «چهارمقاله» نوشته نظامی عروضی می پردازیم.

در ادامه سلسله مطالب «چهار مقاله» اثر نظامی عروضی، به حکایت اول مقالت نجوم چهارمقاله می پردازیم.

 

مقالت سوّم

در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

حکایت اول

 

آورده اند که یمین الدّوله سلطان محمودبن ناصرالدّین بشهر غزنین بر بالای کوشکی در چهار دری نشسته بود بباغ هزار درخت، روی بابوریحان کرد و گفت: «من ازین چهار در از کدام در بیرون خواهم رفت؟ حکم کن و اختیار آن بر پاره کاغذ نویس و در زیر نهالی من نه!» و این چهار در، راه گذر داشت.

ابوریحان اسطرلاب (۱) خواست و ارتفاع بگرفت و طالع درست کرد و ساعتی اندیشه نمود، و بر پاره ای کاغذ بنوشت، و در زیر نهالی نهاد، محمود گفت: «حکم کردی؟» گفت: «کردم». محمود بفرمود تا کننده و تیشه و بیل آوردند، بر دیواری که بجانب مشرق است دری پنجمین بکندند و از آن در بیرون رفت، و گفت آن کاغذ پاره بیاوردند، بوریحان بر وی نوشته بود که «از این چهار در هیچ بیرون نشود، بر دیوار مشرق دری کنند و از آن در بیرون شود.»

محمود چون بخواند طیره (۲) گشت و گفت او را بمیان سرای فرو اندازند، چنان کردند، مگر با بام میانگین دامی بسته بود، بوریحان بر آن دام آمد، و دام بدرید، و آهسته بزمین فرود آمد چنانکه برِ وی افگار (۳) نشد. محمود گفت: «او را بر آرید!» برآوردند، گفت: «یا بوریحان! ازین حال (۴) باری ندانسته بودی.» گفت: «ای خداوند! دانسته بودم.» گفت:« دلیل کو؟» غلام را آواز داد و تقویم از غلام بستد و تحویل خویش از میان تقویم بیرون کرد، در احکام آن روز نوشته بود که «مرا از جای بلند بیندازند، ولیکن بسلامت بزمین آیم و تندرست برخیزم.» این سخن نیز موافق رأی محمود نیامد، طیره تر گشت گفت: «او را بقلعه برید و باز دارید!» او را بقلعه غزنین باز داشتند وشش ماه در آن حبس بماند.


 

  1. آلتی است که برای مشاهده وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آنها در افق بکار می رفت
  2. خشمگین
  3. زمین گیر، آزرده
  4. این حال را

 

مطالبی که تاکنون از چهارمقاله به انتشار رسیده است:

چهارمقاله نظامی عروضی / مقدمه

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت اول؛ دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت اول از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت دوم از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت سوم از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت چهارم از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت دوم؛ ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت دوم؛ در چگونگی شاعر و شعر او

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت دوم از مقالت ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت سوم از مقالت ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت چهارم از مقالت ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت سوم؛ در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

 

 

در این مقاله به حکایت اول مقالت نجوم چهارمقاله (حکایت اول مقالت علم نجوم و غزارت منجم) پرداختیم و در مطلب بعد به ذکر حکایت دیگری از مقالت سوم (در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم) می پردازیم.

 

در این سلسله نوشته ها به کتاب «چهارمقاله» نظامی عروضی به تصحیح محمد قزوینی و به اهتمام دکتر محمد معین توجه شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x