جان دوباره پیدا کردن
جان دوباره پیدا کردن به معنی دوباره امیدوار شدن و نیروی تازه یافتن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
جان دوباره پیدا کردن به معنی دوباره امیدوار شدن و نیروی تازه یافتن است. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
تیر کسی به سنگ خوردن یعنی ناکام شدن، در نقشه خود شکست خوردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
جلوتر از خود دویدن یعنی ادعا یا تظاهری بیشتر از لیاقت واقعی خود داشتن، خود را لایق تر از آنچه هست جلوه دادن.
جلوی توپچی ترقه در کردن یعنی خودنمایی بیجا کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
ته ترازوی کسی به زمین نرسیدن یعنی دکان کسی هرگز از مشتری خالی نبودن، کسب و کار کسی رونق و رواج داشتن.
جهنم را جلوی چشم کسی آوردن یعنی کسی را به شدت زجر دادن. در مطلب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.
پیراهنشان توی یک آفتاب خشک می شود را به طعنه درباره کسی می گویند که بخواهد خود را خویشاوند کسی جلوه دهد، در حالی که هیچ نسبتی با او ندارد.
پیراهن عثمان کردن یعنی چیزی را برای رسوا کردن کسی بهانه کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
پشت سر کسی نماز خواندن یعنی به پاکی و درستی کسی ایمان داشتن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.