تو اسمش را بگذار تا من صداش کنم
تو اسمش را بگذار تا من صداش کنم را در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.
تو اسمش را بگذار تا من صداش کنم را در مورد امری می گویند که انجام دادن آن مستلزم اقدامی دیگر است که باید قبل تر انجام شود.
تا کور اسلحه کند جنگ تمام شده را درباره مردم نا زرنگ و آهسته کار می گویند. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
از ته سوزن رد شدن از در دروازه رد نشدن یعنی گاهی مشکلات بزرگ را آسان گرفتن و گاهی مسایل آسان را بزرگ و مشکل حساب کردن.
زمین که سخت شد گاو از چشم گاو می بیند یعنی هنگامی که کار به اشکال می انجامد، هر کسی علت را در تساهل همکار خویش می جوید.
از دنده چپ پا شدن یعنی سخت عبوس و ترشروی و کم حوصله بودن. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
از ریش برداشتن رو سبیل گذاشتن یعنی عملی بی نتیجه و بی منطق انجام دادن. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
روز از نو روزی از نو یعنی همه چیز را یک بار دیگر از نو تکرار باید کرد. در مطلب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.
از اسب افتاده ایم از اصل که نیفتادیم یعنی اگر به فقر گرفتار آمده ایم، باری اصالت و شخصیت مان بر جای است.
اسب اسکندر هم گاهی سکندری می رود یعنی حتی برای آن ها که به لغزش ناپذیری معروف و مشهور هستند نیز گاهی ممکن است لغزشی پیش آید.
اول استشاره بعد استخاره یعنی در امور مشورت با عاقلان بر استخاره رجحان دارد. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگر می پردازیم.