چهارشنبه/ 19 شهریور / 1404
صد تا سگ صورتش را بلیسد سیر می شود

ادبیات

سگ به دهان خود بستن

سگ به دهان خود بستن

سگ به دهان خود بستن به معنی فحاشی کردن است. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.

سفره خود را جمع کردن

سفره خود را جمع کردن

سفره خود را جمع کردن یعنی دست از حقه بازی و مردم فریبی برداشتن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.

نه سر پیاز بودن نه ته پیاز

نه سر پیاز بودن نه ته پیاز

نه سر پیاز بودن نه ته پیاز یعنی هیچ دخالتی یا حق دخالتی در کاری نداشتن. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.

یک سر داره و هزار سودا

یک سر داره و هزار سودا

یک سر داره و هزار سودا به معنی مشغله بسیار داشتن است. در مطالب بعد به ذکر موارد دیگری می پردازیم.

سر کسی به آخور خود بودن

سر کسی به آخور خود بودن

سر کسی به آخور خود بودن یعنی مشغول کار خود بودن و کاری به کار دیگران نداشتن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگری می پردازیم.

روی سبیل شاه نقاره زدن

روی سبیل شاه نقاره زدن

روی سبیل شاه نقاره زدن یعنی زندگی مجلل و با شکوه داشتن و تابع هیچ قدرتی نبودن. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.

سبزی کسی را پاک کردن

سبزی کسی را پاک کردن

سبزی کسی را پاک کردن یعنی تملق کسی را گفتن، چاپلوسی کسی را کردن. در مطالب بعد نیز به ذکر کنایه ها و ضرب المثل های دیگر می پردازیم.

به ساز کسی رقصیدن

به ساز کسی رقصیدن

به ساز کسی رقصیدن یعنی مطیع بی اراده کسی شدن و مو به مو به حکم او عمل کردن. در مطلب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.

روی زمین سفت نشاشیدن

روی زمین سفت نشاشیدن

روی زمین سفت نشاشیدن به معنی هرگز با حریف قابلی رو به رو نشدن است. در مطالب بعد نیز به ذکر موارد دیگر می پردازیم.