حکایت دوم مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم…در میان مجلس عشرت از حجه الحق عمر شنیدم که او گفت: گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل اشفان می کند.
در شبستان شعر معاصر همراه با فرامرز عرب عامری …رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را نزن / ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن
شعر شهریار برای امام رضا … دل ها که آرزوی امام رضا کنند / گویا زیارت علی مرتضی کنند / با شاه عرضه کن سخن عشق شهریار / اما نه زاهدانه…
آورده اند که یمین الدّوله سلطان محمودبن ناصرالدّین بشهر غزنین بر بالای کوشکی در چهار دری نشسته بود بباغ هزار درخت، روی بابوریحان کرد و گفت: «من ازین چهار در از کدام در بیرون خواهم رفت؟ حکم کن و اختیار آن بر پاره کاغذ نویس و در زیر نهالی من نه!» و این چهار در، راه گذر داشت.
شرح غزل از حافظ شیرازی … من آن رند خراباتی هستم که خانقاه من گوشه میخانه است و دعای سحرگاهی من دعا برای پیرمغان است…
شرح غزلی از دیوان حافظ شیرازی … افسوس و دریغ که راز پنهان من نمایان خواهد شد. یکی از ویژگی های عشق در ادبیات پرده دری است.
ما به حافظ نیازمندیم. به تغزل او، به اخلاقش و به نقدش. بی‌جهت هم نیست که او چون قله‌ای بلند و بدیع در رشته کوه طولانی تاریخ و فرهنگ ایران این چنین مشعشع است.
