پرسه در کوچه باغ شعر کلاسیک همراه با حزین لاهیجی
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد/ در دام مانده باشد صیاد رفته باشد/ امشب صدای تیشه از بیستون نیامد /شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد/ در دام مانده باشد صیاد رفته باشد/ امشب صدای تیشه از بیستون نیامد /شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
شیوانا تبسمی کرد و گفت: مطمئن باشید که این جوان شما را می بخشد، شما هم بروید و به کار خود برسید.
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم/ امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
تلخی ها را از یاد ببر و دوباره جوانه بزن / مجموعه داستان های شیوانا … شیوانا دستی بر شانه دوست بیمارش گذاشت و گفت: آیا موافقی تو را به دیدن شخصی ببرم که وضعیتش به مراتب از تو بدتر است؟
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟/ ببین عشق دیوانه من چه کردی؟
شیوانا از اینکه همه دوستان و شاگردانش لبخند بر لب داشتند بسیار شاد بود و گهگاهی به بیرون خیره می شد و در فکری مبهم فرو می رفت.
خون دل ها نادر ابراهیمی … ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس/ چه سفرها کردهایم، چه سفرها کردهایم/
نگاهت را نگاه کن / مجموعه داستان های شیوانا … ما انسان ها معمولا به اتفاقات اطرافمان بیشتر توجه کرده و وقایع را با قالب های ذهنی خودمان تفسیر می کنیم.
منم آرش، / چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن؛ / منم آرش، / سپاهی مردی آزاده
برف می بارد؛ / برف می بارد به روی خار و خاراسنگ / کوه ها خاموش،دره ها دلتنگ؛ / راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ