در ادامه بررسی آثار کارگردانان سینمای ایران و بعد از پرداختن به آثار اصغر فرهادی و مسعود کیمیایی که برای مطالعه آن ها می توانید به مطالب گذشته مراجعه کنید این بار به سراغ آثار بهرام توکلی می رویم و به نقد و بررسی آن ها می پردازیم.
تاملی بر آثار بهرام توکلی
فیلم پا برهنه در بهشت
پا برهنه در برزخ توکلی !!
خلاصه فیلم
یحیی روحانی جوان و دانشجوی سابق پزشکی، مکانی نامتعارف را برای ادامه خدمتش انتخاب می کند. یحیی در تماس با ساکنان قرنطینه اثر خود را به عنوان روحانی باقی می گذارد و در عین حال از آنها تاثیر می گیرد.
درباره فیلم
پابرهنه در بهشت اولین ساخته بلند بهرام توکلی فیلمی کابوس وار و در فضایی خواب گونه می خواهد تماشاگر را با خود همراه کند.
می توان گفت که این اثر بیشتر یک فیلم شخصیت محور است تا یک اثر داستان گو.
پرداختن به کاراکترهای اصلی فیلم را به حالت بخش بندی شده و اپیزودی درآورده است. بیشتر سکانس های فیلم در یک فضای آسایشگاه می گذرد و همین امر کار را برای کارگردان که مخاطب را پای فیلم نگه دارد سخت کرده است.
استفاده کلیشه وار از نریشن در آغاز فیلم و تکرارش در طول فیلم، باعث شده حجم زیادی از اطلاعات توسط این تکنیک نخ نما شده به مخاطب داده شود و اثر را در همان ابتدای کار مقداری ثقیل کند و در ادامه هم زائد به نظر آید. معرفی کردن شخصیت ها در مونولوگ ابتدایی از جذابیت و بکر بودن شخصیت هایی که به خودی خود جالب هستند بسیار کم کرده است.
همذات پنداری نکردن و دنبال نکردن شخصیت یحیی(هومن سیدی) یکی از مشکلات عجیب نویسندگی توکلی است.
یحیی با آن دعاهای عجیب و غریبش، طرز رفتار عجیبش، پیدا شدن در یک آسایشگاه در نا کجا آباد، بیشتر شبیه به قهرمانان و قدیسان هالیوودی است تا یک روحانی ایرانی؛ توکلی با قرار دادن شخصیت دکتر(امین تارخ) در مقابل یحیی خواسته تا یحیی را نماینده رحمت الهی نشان دهد اما انفعال بیش از حد یحیی بیشتر بیننده را پس می زند.
شخصیت دیگری مانند شاهو(افشین هاشمی) که قابلیت ماندگاری زیادی دارد به خاطر شخصیت پردازی عجیب ابتر مانده و تبدیل به تیپ شده است البته مونولوگ نگفتن در مورد شاهو باعث شده بیننده بیشتر این شخصیت را دنبال کند و جذابتر شده است اما گل درشت کردن سکانس های انتقال جسدش و غلت خوردن گربه بر تخت خالی او این شخصیت را هم به صورت ناباورانه ای ازبین برده است.
انفعال در شخصیت دیگری مانند علی شعیبی(امیر کاوه آهنین جان) لحظات ناب و دراماتیک در مقابل با یحیی را به هدر داده است. انفعال این شخصیت در تمام لحظاتش در طول فیلم باعث شده خودسوزیش خوب از آب در نیاید و این شاه سکانس هم به هدر برود.
شخصیت های از آب در نیامده، اتفاقات دراماتیک که به جای نمایش دادن تبدیل به نریشن شده اند، عشق های مبهم همه و همه باعث شده است که بهرام توکلی بیشتر یک کارگردان خوب باشد تا یک فیلمنامه نویس خوب.
بهرام توکلی آنقدر در قاب بندی و میزانسن هایش وسواس و دقت به خرج داده که بعید است بیننده ای جذب و مسحورش نشود. نورپردازی فوق العاده که باعث خلق فضای وهم گونه و خواب آلود شده بسیار عالی است. دکوپاژ و تصویرهای بی نظیر از فضای مالیخولیایی به طوری تماشاگر را جذب خود کرده که تماشاگر در طول تماشای فیلم احساس می کند که در برزخ توکلی قدم می زند.
مجله اینترنتی تحلیلک