تکرار و انواع آن
عنصرالمعالی در بخش «در آیین و رسم شاعری» قابوسنامه می گوید:
و اگر شاعر باشی به وزن و قافیه تهی قناعت مکن. بی صناعتی و ترتیبی شعر مگوی که شعر راست ناخوش بود، ملحی باید که بود اندر شعر یا صناعتی به رسم شعرا چون متضاد و مزدوج و موازنه و مسجع و مانند این.
علم بدیع و انواع آن
بدیع یکی از علوم بلاغی است که در کنار بیان و معانی سه دانش را تشکیل می دهند که راجع به وجوه زیبایی و حسن کلام سخن می گویند.
در حقیقت این علم مجموعه ای از ترفندها و شگردهایی است که شعرا با کاربرد آنها، کلام عادی را به کلام ادبی و هنری تبدیل می کنند.
بیشتر بخوانید: علم بدیع و انواع آن
تکرار و انواع آن
تکرار و انواع آن
پیش از ورود به بحث تکرار و انواع آن نکاتی را به عنوان پیش نیاز باید بدانیم.
واک و واج
کوچکترین جزء بسیط و مشخص و مفارق در زبان را واک می نامیم. مثال کلمه دَر مرکب از سه جزء است:
د، -َ، ر
هر یک از این سه جزء بسیط است و به اجزای کوچکتری تقسیم نمی شود و هریک از آنها یک واک نام دارد.
صامت و مصوت
واک های زبان به دو گروه تقسیم می شوند:
مصوت ها: صدادار هستند و به شش گروه تقسیم می شوند:
a آ a -ََ
i ای e َ-
u او o َ-
صامت ها: همان حروف بی صدا هستند، مانند: م – ب – س و…
هجا
ترکیبی از اصوات که با یک بار خروج هوا از نای ادا می شود. (معادل همان بخش در دوران دبستان)
مثال: ماه، سر
هجا در زبان فارسی مرکب از یک مصوت و یک یا دو یا سه صامت است.
تکرار و انواع آن
تکرار و انواع آن
تکرار
تکرار یک حرف، حرکت، کلمه و یا جمله را میگویند به شکلی که باعث افزایش موسیقی کلام شود.
انواع تکرار عبارت است از:
- واج آرایی
- تکرار هجاها
- تکرار واژه
- رد الصدر الی العجز
- رد العجز الی الصدر
- تشابه الاطراف
- اعنات یا التزام
- طرد و عکس
- رد المطلع
- و…
تکرار واک در یک جمله یا مصراع است که خود بر دو نوع است.
هم حروفی: تکرار صامت است.
مثال:
سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند … صامت ( چ ) تکرار شده است.
هم صدایی: تکرار مصوت است.
مثال:
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد … مصوت ( آ ) تکرار شده است.
تکرار یک هجا در متن است.
مثال:
من از جهان بی تفاوتیها فکرها و حرفها و صداها میآیم… هجای ( ها ) تکرار شده است.
کلمهای در جمله یا مصراع دو یا چند بار تکرار شود.
مثال:
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
تکرار و انواع آن
تکرار یک واژه در آغاز و پایان بیت را میگویند.
مثال:
پار آن اثر مشک نبوده است پدیدار
امسال دمید آنچه همی خواست دلم پار
بسیار دعا کردم کامروز ببینم
امروز بدیدم ز دعا کردن بسیار
کلمهای که در آخر بیت آمده در آغاز بیت بعدی تکرار شود.
مثال:
قوام دولت و دین روزگار فضل و هنر
ز فضل وافر تو یافت زیب و فر و نظام
نظام ملت و ملکی عجب نباشد اگر
به رونق است در این روزگار کلک و حسام
نام دیگر این دو صنعت (رد الصدر الی العجز و رد العجز الی الصدر) تصدیر است.
تشابه الاطراف یعنی لغتی در مصراع اول بیاید که در مصراع دوم تکرار شود. همچنین لغتی در مصراع دوم بیاید که در مصراع سوم تکرار شود، الی آخر.
مثال:
ای ابر بهار، خار پرورده توست
ای خار، درون غنچه خون کرده توست
ای غنچه، عروس باد در پرده توست
ای باد صبا، این همه آورده توست
تکرار و انواع آن
اعنات یا التزام را لزوم مالایلزم نیز میگویند و به این معنی است که شاعر یا نویسنده به قصد آرایش کلام یا هنرنمایی آوردن حرفی یا کلمهای را ملتزم شود که اصلا لازم نیست. مثلا مولانا خود را مقید به این کرده است که در تمام ابیات غزلی، نام شمس الدین را تکرار کند.
در بیتی یک کلمه را دو بار پشت سر هم تکرار کنند.
مثال:
دل و دینم دل و دینم ببردست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش
به این معنی است که مصراع اول را با تقدیم و تاخیر در مصراع دوم تکرار کنند.
مثال:
بوستان بر سرو دارد آن نگار دلستان
آن نگار دلستان بر سرو دارد بوستان
تکرار مصراع اول در مصراع آخر را رد المطلع میگویند.
مثال:
در غزل «ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر» حافظ همین مصراع که در مطلع آورده است را در آخر غزل تکرار کرده است.
بیشتر بخوانید:
مجله اینترنتی تحلیلک