حضور تام پیامبر اکرم
این مطلب به مجلس پنجم از کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی اختصاص دارد. کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی مجموعه سخنرانی های ایشان در مشهد مقدس و در محضر امام رضا علیه السلام در سال ۱۳۷۸ است. عنوان این مجلس حضور تام پیامبر اکرم است.
حضور و مراقبت استاد صمدی آملی
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سیّدَنا و نبیّنا اَبی القاسم محمد صلی الله علیه و آله و سلم و علی آله الطَّیبینَ الطّاهِرین
من واقعاً از بیان برکاتی که به لطف الهی برای عزیزانم حاصل شده، عاجزم. این روزی “مِن حَیثُ لا یَحتَسِب” و بدون پیش بینی است که شامل حال عزیزان شده است. انشاءالله خداوند شرح صدر عطا کند و آن را بیشتر بفرماید.
هرچه قُرب بیشتر می شود حضور هم بیشتر میشود و هرچه مراقبت بیشتر و شدیدتر شود، البته خطرات هم هست؛ لذا باید دائماً مواظب خطرها هم بود. به هرحال سفر بسیار خوشی است و انشاءالله به لطف الهی آغاز یک تحول خوبی در آینده خواهد شد.
ابتدای جلد دوم مآثر آثار لطیفه صد و نوزده راجع به مراقبت است. در آن جا از آقا نقل شده که فرمودند:
“اگر دیر شود، دروغ نمیشود”
بالاخره این کلبه احزان روزی گلستان خواهد شد. این فصل روزی به وصل مبدل میشود و لذتی که در وصل بعد از فصل است در وصال دائمی نیست.
حضور تام پیامبر اکرم صلی اللهعلیه و آله و سلم
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم اگرچه در حضور تام بودند و همیشه حضور داشتند اما این حضور هم برای خود دارای اطوار و شئونی است.
مثلاً جناب پیغمبر اکرم درباره یکی از حالات خود میفرمودند به جایی رسیدهام و حالاتی برایم پیش میآید که در آن حال هیچ یک از ملائکه مقرَّبین و هیچیک از انبیاء مرسل با من نیستند.
“لی مَعَ الله وقتٌ لا یَسَعُنی ملکٌ مُقَرَّبٌ و لا نبیٌّ مُرسَل”
به تعبیر جناب صدرالمتألهین این که آقا فرمودند: “لی مًعَ اللهِ وَقتٌ”؛ یعنی گاه این طور میشود نه همیشه.
به تعبیر دیگر آقا نفرمودند “لی مع الله مقامٌ” یا “لی مع الله دوام” یعنی این طور نیست که ایشان دائماً این طور باشند و در آن مقام قرار گرفته باشند.
نیز آن جا که فرمودند: “و لا نبیٌّ مُرسَل” یعنی هیچ پیغمبر و رسول و مرسلی با من نیست این کلام حتی خودِ آقا را هم شامل میشود که در آن مقام خودشان هم از خودشان میروند و از میان برداشته می شوند.
آن مقام خیلی سخت و مشکل است، به طوری که حتی خود پیغمبر هم مشکل دارد. یعنی این حضور چنان حضوری است که هیچ کس حتی خود ایشان هم به عنوان نبی مرسل با خودشان نیستند و این خیلی سخت و مشکل است.
حضور تام پیامبر اکرم
نقش توحید صمدی قرآنی در حضور
البته باید توجه داشت که اسماء جلالیه هم چون امواج دریای متلاطمی است که هر آن در حال جوش و خروش است و این امواج کثرت دارد، زیرا که دریای لایتناهی حق مطلق بیم موج و مظاهر نمیشود.
اگر خدا رب العالمین است که در نماز میفرمایید “الحمدلله ربالعالمین” رب، بی عالم نمیشود، رب، بی مظهر نمیشود.
اینکه تصور بفرمایید همه موجودات عالم و مظاهر حق روزی محو و هیچ میشوند و معدوم میگردند، آن گاه یک خدای بی مظاهر میماند این تصور و خیالی باطل است. این تصور که در یک نقطه و یک مقطع زمانی لحظهای باشد که در آن لحظه همه هیچ شوند و نابود گردند، نه زمینی باشد، نه آسمانی، نه آفتابی، نه ملکی و فقط یک خدایی به وحدت عددی باشد، این وهم و خیالی باطل است.
معمولاً افراد در مسائل خلقت گرفتار این تخیل و حادثه اند که خداوند چطور اینها را به وجود آورده است، لذا به جایی نمیرسند.
این توهم خطاست. کسی که اینطور سوال می کند وحدت عددی درست کرده است. او یک خدای جدایی که یکه و تنهاست درست کرده و یک هیکل کذایی در ذهن و خیال خود دارد و می گوید زمانی که هیچی نبود و آسمان و زمین و آفتاب و حیوان و انسان و ملک و فلک و خلق وجود نداشته آن خدا چطور بوده و در کجا قرار داشته است، و بدین طریق گرفتار می شود. چه این که متکلّمین در فهم این حقایق گرفتار شدهاند.
در یک مقطع بالاتر اگر حکیم و مَشّا هم بخواهند در همان حدّ خودشان توقف بفرمایند گرفتار می شوند، لذا برای ادراک این مسائل اصیل اعتقادی باید بالاتر بیایند.
معنای حضور این نیست که انسان طوری در پیشگاه خدا باشد که آسمان و آفتاب و زمین و فلک و ملک و تمامی انبیاء عظام از جمله پیغمبر اکرم همه و همه هیچ و معدوم گردند. چنین حضوری وحدت عددی است. این خطاست.
باید الله رب العالمین درست و اساسی تفهیم شود. ما درصدد حضور در پیشگاه چنین خدایی هستیم. لذا انسان باید با همه باشد و بی همه باشد. زمین باشد، آفتاب باشد، در رفت و آمد باشد، در حال نشستن باشد، حرف زدن باشد، این ها همه باشد و هیچ چیز را بر ندارد، اما درعین حال حضور و مراقبت در پیشگاه الهی را نیز حفظ کند.
حضور تام پیامبر اکرم
عزیزان من! در مسیر باشید تا انشاء الله به مراقبت برسید و به حضور برسید، اما عجله نکنید. حالاتتان نوسان پیدا می کند، افول دارید اما نگران نباشید گرچه تا انسان میبیند حالش افول کرده ناراحت میشود. زیرا نمیشود بیخیال شد. اما بدان تو مأموری که امرت را انجام دهی، حواست را جمع کن.
انسان باید خیلی خودش را بپاید. گاه میبینی با اندک تشری که به کسی زدهای خودت خرد شدهای. گاه میبینی همین که به یکی سلام نکردی چند روز ضربه میخوری و گاه میبینی با سلام کردن به فرد دیگری ضربه میخوری.
یک وقت میبینی احوالپرسی میکنی گرفتار میشویم و گاه احوالپرسی نمیکنی و گرفتار می شوی. با اینها چه باید کرد؟ یکی دو تا و ده تا نیست. ما شبانهروز با پدر، مادر، فرزند، همسر، دوست، رفیق، خانه، بیرون، درون و… ارتباط داریم.
انسان همیشه به یک حال نیست. گاه یک سلام حال انسان را خوش میکند و گاه یک سلام حال را ناخوش. از یک طرف هم، خودت میفرمایی الحمدلله ربالعالمین یعنی تمام اینها؛ همه عالمین هستند. اینها، همه رب دارند، خدا دارند؛ همه ادارهکننده دارند.
مگر من خدای ایشان هستم؟ مگر من تصمیمگیرنده آنانم؟ اراده اینها هم دست من نیست، اختیارشان هم با من نیست. من چه کار باید بکنم؟ به که سلام کنم و به که سلام نکنم؟
حضور تام پیامبر اکرم
بارها دیدیم که حضرت آقا به آدمی که نماز شب خوان است و پیش آقا آمده، هیچ توجهی نمیکند اما از آن طرف به کسی که خیلی داعی انجام شرعیات و رعایت اخلاقیات را ندارد احترام میکنند. در مورد ائمه علیهمالسلام هم از این گونه موارد زیاد سراغ داریم. این ها از آن جاهایی است که واقعاً یاران ائمه علیهمالسلام در کار ائمه علیهمالسلام میمانند؛ لذا فرار میکردند تا ابوذری پیدا شود، سلمانی پیدا شود، مقدادی و عماری پیدا شود و بتواند اینها را ببیند و طاقت بیاورد و فرار نکند.
خیلی از مردم، در این سیره به احوالات ائمه علیهمالسلام میماندند که مثلاً چرا امیرالمؤمنین علیهالسلام اینقدر شوخی می کند.
حضرت آقا میفرمود: امیرالمؤمنین علیهالسلام خیلی پر مطایبه بودند، در حالی که ائمه علیهمالسلام دیگر اینجور نبودند. از آن طرف انسان وقتی اسم امیرالمؤمنین علیهالسلام را میشنود وحشت او را میگیرد. در حالی که وقتی اسم امام رضا را میشنود انسان گمان میکند امام رضا علیه السلام خیلی خودمانی هستند و راحتتر میتوان با ایشان مواجه شد. آدم باید با اینها چه کار کند؟
عزیز من! همینجور باید در گیر و دار و نوسان باشیم تا قلب فرقان پیدا کند مقام توجه عرفانی باید قوی شود و آن توجه عرفانی زیر سر حضور است. توحید باید حل شود.
این که ما در نماز بسماللهالرحمنالرحیم میگوییم، سرّش چیست؟ و الحمدلله ربالعالمین یعنی چه مالک یوم الدین چیست و این الرحمن الرحیم چه کسی است؟
به همین مقدار که بگوییم همه هستند و یک خدایی هم داریم کار درست نمیشود و حضور و مراقبت حاصل نمیگردد.
حضور تام پیامبر اکرم
عزیز من! باید این قدر حرف بشنویم، این قدر زیر و رو کنیم، این قدر این طرف و آن طرف شویم تا توحید، واقعاً در جان ما پیاده شود. خیلی هم سخت است و مشکلات دارد. یک وقت میبینی که تاریک میشوی و خودت را با اشکالی عجیب و غریب میبینی که معلوم می شود مراقبتت خیلی ضعیف شده است.
در اوایل راه، نمیتوانیم خودمان را خیلی کنترل کنیم، مثلاً شما الان واقعاً میدانید که وضع تان چگونه است و از خودتان خبر دارید؟
آیا میدانید در همین لحظه که اینجا نشستهاید چطور هستید؟ البته تشخیص وضعیت کنونی نفس و جانمان خیلی مشکل است.
در این باره برنامه سنگینی حضرت آقا دارند که تا به نحو کامل برای انسان حاصل شود طول میکشد. این برنامه برای بعضی حدود سه الی چهار سال طول کشید؛ آن هم با آن شدت و حِدّتی که به کار میبردند و با آن قوّتی که میرفتند که به تعبیر الهی نامه:
الهی جان به لب رسید تا جام به لب رسید
به هرحال، رسیدن به این مرحله تثبّت میخواهد، استواری و مقاومت میخواهد. که “انَّ الذین قالوا ربنا الله ثم استَقاموا تتنزّل علیهم الملائکه” این دستورالعمل خیلی سنگین و جانکاه است.
حضور تام پیامبر اکرم
اگر آن دستورالعمل پیاده شود و تقویت یابد انسان درست می شود، هر لحظه که توجه بفرماید، درون خودش را میخواند، آن وقت ناگهان با یک توجه با یک عزم و با یک اراده میبیند که عجب تاریک است و ناخودآگاه متوجه میشود که مثلاً گوشههایی از فلان کارش عیب داشته و یا همه چیز درست بوده است. یا مثلاً در جایی، مقداری خیال کرده بود و همان یکی او را تاریک کرده است.
به سرّ روایات توجه کنید. این که در روایات میفرماید: خوشا به حال کسی که در روز قیامت وقتی نامه عملش را به دست میگیرد، میبیند زیر هر گناهش استغفرالله نوشته شده است. این استغفرالله لفظی نیست، استغفرالله توجهی است.
وقتی به محض اینکه خطایی پیش آورده درجا توجه میفرماید که ای خدا، از طرف من خطا شده است این خودش استغفار است و زیر این عمل استغفرالله نوشته می شود.
این که در حدیث آمده وقتی انسان گناهی مرتکب می شود، نقطه سیاهی در قلبش به وجود میآید و اگر استغفار کرد، آن نقطه سیاه رفع میشود و اگر رفع نشد، وسیع می شود؛ همه، تشبیه و تمثیل است. آن نقطه حضور و اصلِ حضور مراقبت است.
در این نکات به رساله انسان در عرف عرفان حضرتش توجه کنید تا توجه حاصل گردد.
والحمدلله رب العالمین
مطالعه مجلس چهارم کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی
مطالعه مجلس ششم کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی
مجله اینترنتی تحلیلک