مجله اینترنتی تحلیلک

پنجشنبه/ 9 فروردین / 1403
Search
Close this search box.

زندگینامه حر بن یزید ریاحی از اصحاب امام حسین علیه السلام

حر بن یزید ریاحی از فرماندهان نظامی کوفه که پیش از واقعه عاشورا مأموریت یافت با سپاه هزار نفری، مانع حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه و همچنین مانع بازگشت ایشان شود.

همراهان همیشگی مجله اینترنتی تحلیلک؛ با توجه به فرا رسیدن ایام سوگواری امام حسین علیه السلام، در این مطلب زندگینامه حر بن یزید ریاحی از یاران ایشان را خدمتتان تقدیم می داریم.

حر بن یزید ریاحی از فرماندهان نظامی کوفه بود که پیش از واقعه عاشورا مأموریت یافت با سپاه هزار نفری، مانع حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه و همچنین مانع بازگشت ایشان شود. در روز عاشورا حر پس از آن که مشاهده کرد کوفیان بر کشتن امام اصرار دارند، به امام پیوست و در دفاع از ایشان جنگید و به شهادت رسید. حر به سبب پشیمانی از اقدام خود و پیوستن به امام حسین علیه السلام نزد شیعیان حرمتی خاص دارد. شیعیان حر را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن می‌دانند.

زندگینامه حر بن یزید ریاحی

تاریخ ولادت حر بن یزید ریاحی معلوم نیست؛ اگر گزارش‌های حاکی از حضور پسران وی در واقعه کربلا صحت داشته باشد، وی احتمالاً در سال‌های نخست هجری به دنیا آمده است. بنا بر برخی منابعِ متأخر، پسران و برادر و غلام حر نیز هم زمان با او به سپاه امام حسین علیه السلام پیوستند و در واقعه کربلا به شهادت رسیدند، اما این مطالب، به سبب اشاره نشدن به آن ها در منابع متقدم، چندان درخور اعتماد نیستند.

حر بن یزید ریاحی یکی از مشهورترین جنگاوران کوفه بود. او توسط عبیدالله بن زیاد به فرماندهی بخشی از سپاه اعزامی برای مواجهه با امام حسین علیه السلام منصوب شد و پایبند به اجرای دقیق فرمان‌های حکومتی بود.

وی ظاهراً با سیاست میانه‌ای نداشته و در هیچ منبعی از عقیده حر یا موضع‌گیری سیاسی‌اش در اوضاع پر تنش کوفه در سال ۶۰ قمری سخنی به میان نیامده است، فقط بلعمی در روایتی قابل تردید، او را از شیعیانی دانسته است که تشیع خود را مخفی می‌کردند.

زندگینامه حر بن یزید ریاحی

حر بن یزید ریاحی روز عاشورا

ابن زیاد او را از قادسیه با هزار سواره به سمت امام فرستاد تا مانع ورود او به شهر کوفه شود. عمر سعد نیز در روز عاشورا او را فرمانده قبائل «تمیم» و «همدان» قرار داد. بنا به روایات دیگر، عبیدالله، حصین بن نمیر تمیمی را همراه با چهار هزار نفر مرد نظامی به قادسیه اعزام کرد تا حد فاصل بین قادسیه تا خفّان و قُطقُطانیه تا «لَعلَع» را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از عبور و مرور کسانی که در این مناطق در تردد بودند، مطلع گردند. حُر و سپاه هزار نفری‌اش نیز جزئی از این لشکر ۴۰۰۰ نفری بودند که از سوی حصین بن نمیر برای جلوگیری از حرکت کاروان حسینی به منطقه اعزام شده بودند.

امام حسین علیه السلام در منطقه ذی حُسم با حر بن یزید ریاحی و سپاهش رو به رو شد. تصریح منابع بر آن است که حر نه برای جنگ بلکه صرفاً برای انتقال امام نزد ابن زیاد اعزام شده بود و از این‌ رو با سپاهیانش رو در روی توقفگاه کاروان امام صف‌آرایی کرد.

حر بن یزید ریاحی و سپاهیانش به هنگام ظهر، از گرد راه فرا رسیدند و در حالی که خود و همراهانش تشنه بودند، برابر امام حسین علیه السلام و یارانش قرار گرفتند. به رغم این صف آرایی خصمانه، واکنش امام با آنان صلح آمیز بود چنانکه به یاران خود دستور داد سپاهیان حر و اسبان‌ شان را سیراب کنند و چون حر ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام اقتدا کند، امام پذیرفت. حر بن یزید ریاحی مأموریت خود را به عرض امام رساند. امام به تأکید فرمود مردم کوفه از او دعوت کرده‌اند تا به کوفه بیاید. و متعاقباً، با یادآوری مکاتبات و درخواست‌های مکرر کوفیان مبنی بر عزیمت امام به کوفه و در درست گرفتن زمام امور، تصریح کرد که چنانچه کوفیان از خواست خود پشیمان شده‌اند، باز می‌گردد.

حر بن یزید ریاحی از وجود چنین مکاتباتی اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت او و همراهانش در زمره نویسندگان نامه‌ها نبوده‌اند و وی مأموریت دارد امام حسین علیه السلام را به کوفه نزد ابن زیاد ببرد.

چون امام با یاران خویش عزم حرکت نمود، حر مانع حرکت ایشان به سمت کوفه و نیز مانع بازگشت به حجاز شد. حر پیشنهاد داد امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وی بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند. حر به امام حسین علیه السلام گفت:

“من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می‌کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه‌ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه‌ای به یزید بنویسید، تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد؛ و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم.”

پس از این، امام حسین علیه السلام و یارانش در مسیر عُذیب الهجانات و قادسیه حرکت کردند و حر بن یزید ریاحی نیز همراه آنان بود.

حر بن یزید ریاحی

پایان توافق

توافق حر با امام در ۲ محرم پایان یافت؛ دو گروه به روستای نینوا رسیده بودند که نامه ابن زیاد به دست حر رسید مبنی بر آنکه بر امام و یارانش سخت بگیرد و آنان را در زمینی بی‌آب و علف و بی‌حصار متوقف کند. حر خدمت امام حسین علیه السلام آمد و نامه ابن زیاد را برای ایشان قرائت کرد. امام به او فرمود: “بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه» فرود آییم.”

حر بن یزید ریاحی که در تنگنا قرار گرفته و پیک ابن زیاد به مراقبت و جاسوسی او گماشته شده بود، به ناچار کاروان امام را متوقف کرد و درخواست امام و یارانش مبنی بر اردو زدن در روستای نینوا (یا غاضریه یا شُفَیه/ سُقَیه) در همان حوالی را نپذیرفت. امام ناگزیر در کربلا، در نزدیکی رود فرات، اردو زد.

زهیر به امام گفت:

“به خدا سوگند چنان می‌بینم که پس از این، کار بر ما سخت‌تر گردد، یابن رسول الله! اکنون جنگ با این گروه [حر و یارانش] برای ما آسان‌تر است از جنگ با آن هایی که از پی این گروه می‌آیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی می‌آیند که ما را طاقت مبارزه با آنها نیست.” امام علیه السلام فرمودند:

درست می‌گویی ای زهیر؛ ولی من آغازکننده جنگ نخواهم بود.

توبه حر بن یزید ریاحی

توبه حر بن یزید ریاحی

در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرمانده‌هان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حر بن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین علیه السلام گردید.

حر بن یزید چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت جدی دید نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت:

«آیا تو می‌خواهی با این مرد (امام حسین علیه السلام‌) بجنگی؟»

گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.»

حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟»

ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیداللَّه) نپذیرفت.»

پس حر بن یزید ریاحی عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام نزدیک شد. مهاجر بن اوس که در لشکر عمر سعد بود، به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد.

مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست از تو نمی‌گذشتم (و تو را نام می‌بردم) پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟»

حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.» حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام حرکت کرد.

گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. حر بن یزید ریاحی در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام وارد شد. او خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد:

فدایت شوم یابن رسول الله؛ من آن کسی هستم که از بازگشت تو (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمی‌کردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دچارتان کنند، به خدا قسم اگر می‌دانستم کار به این جا می‌کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زدم، و من اکنون از آن چه انجام داده‌ام به سوی خدا توبه می‌کنم، آیا توبه من پذیرفته است؟

امام حسین علیه السلام فرمود:

آری خداوند توبه تو را می‌پذیرد.

توبه

شهادت حر بن یزید ریاحی

زمان توبه حر تا شهادت وی چندان به طول نینجامید. بنا بر روایتی، حر از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کرده، اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد.

وی بلافاصله پس از پیوستن به امام، راهی میدان نبرد شد و پس از گفتگوی دوباره و بی‌نتیجه با عمربن سعد و بیان سخنانی در تقبیح رفتار زشت کوفیان، رجزگویان با آنان جنگید و سرانجام، پس از چندین نوبت نبرد به شهادت رسید.

اما برخی دیگر از منابع نقل کرده‌اند که حر بن یزید ریاحی و زهیر بن قین، پس از شهادت حبیب بن مظاهر در پیش از ظهر عاشورا، با هم به میدان رفتند و بر دشمنان حمله بردند. آن دو در جنگ یکدیگر را حمایت می‌کردند و هر گاه یکی از آنان در محاصره قرار می‌گرفت، دیگری به کمکش می‌شتافت. آنان پیوسته می‌جنگیدند تا این که حر به شهادت رسید، زهیر نیز به اردوگاه برگشت.

اصحاب امام پیکر او را آوردند، امام حسین علیه السلام بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاک کرد و این جملات را فرمود:

«تو آزاده‌ای همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت آزاده‌ای.»

امام حسین علیه‌السلام با دستمالی سر حر را بست.

بنا بر نقلی قبیله‌ حر (بنی‌تمیم) از جدا شدن سر حر بن یزید ریاحی جلوگیری کردند. اما بنا بر قولی دیگر، سر حر بن یزید ریاحی به همراه سرهای برخی شهیدان کربلا در زیارتگاه رئوس الشهداء در قبرستان باب الصغیر شهر دمشق دفن شده است.

امیدواریم از مطالعه زندگینامه حر بن یزید ریاحی لذت برده باشید و همگی در زمره یاران راستین امام حسین علیه السلام قرار بگیریم.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x