مجله اینترنتی تحلیلک

شنبه/ 8 اردیبهشت / 1403
Search
Close this search box.
زندگینامه گوردون مور

زندگینامه گوردون مور از دکترای شیمی تا تاسیس شرکت اینتل

همراهان همیشگی مجله اینترنتی تحلیلک؛ در این مطلب می خواهیم به زندگینامه گوردون مور موسس شرکت اینتل بپردازیم. گوردون مور در سال 1929 در سانفرانسیسکو متولد شد. پدر او قاضی بود ولی گوردون به دلیل علاقه زیادی که به شیمی داشت، تحصیلات دانشگاهی را نیز در این رشته به پایان برد و در سال ۱۹۵۰ میلادی از دانشگاه برکلی دکترا گرفت.

همراهان همیشگی مجله اینترنتی تحلیلک؛ در این مطلب می خواهیم به زندگینامه گوردون مور موسس شرکت اینتل بپردازیم. گوردون مور در سال ۱۹۲۹ در سانفرانسیسکو متولد شد. پدر او قاضی بود ولی گوردون به دلیل علاقه زیادی که به شیمی داشت، تحصیلات دانشگاهی را نیز در این رشته به پایان برد و در سال ۱۹۵۰ میلادی از دانشگاه برکلی دکترا گرفت.

گوردون مور پس از فراغت از تحصیل، مدتی در آزمایشگاه دانشگاه جان هاپکینز مشغول به کار شد. اما این کار به هیچ وجه با روحیه او سازگاری نداشت. بنابراین به دنبال کار جدید، طی ملاقاتی با ویلیام شاکلی مخترع ترانزیستور، جذب او شد و با کار در آزمایشگاه های بل به حوزه صنعت نیمه هادی قدم گذاشت و در آن جا با باب نویس آشنا شد.

زندگینامه گوردون مور

زندگینامه گوردون مور

گوردون مور پس از دو سال شرکت FAIRCHILD را در زمینه نیمه هادی تأسیس کرد، اما کمی بعد به همراه باب نویس شرکت را رها کرد تا بتوانند کار جدیدی در زمینه نیمه هادی ها شروع کنند و بدین ترتیب ایده تأسیس شرکت اینتل شکل گرفت و آنها در سال ۱۹۷۱ میلادی آن را به ثبت رساندند.

اساس کسب و کار در شرکت گوردون مور، تولیـد تراشه های «حافظه» برای رایانه بود اما در بحران نفتی سال ۱۹۷۳ میلادی و بحران اقتصادی سال ۱۹۸۴ میلادی، شرکت با شرایط بسیار سختی مواجه شد که با درایت او و مدیرعامل فعلی شرکت اندی گرو به خوبی آن را پشت سر گذاشت.

به گفته گوردون مور مهم ترین چالشی که شرکت اینتل با آن مواجه بوده، تصمیم گیری در مورد تغییر روند فعالیت شرکت از تولید تراشه های حافظه به تولید ریز پردازنده بوده است. تغییری که سبب شد اینتل حالا به قطب مطرح تولید ریزپردازنده در دنیا تبدیل شود.

در سال ۱۹۶۵ میلادی گوردون مور در مورد دوبرابر شدن تعداد ترانزیستورهای به کار رفته در یک تراشه در هر سال و به عبارت دیگر دو برابر شدن قدرت تراشه ها پیش بینی انجام داد که به «قانون مور» معروف شد و به اندازه خود او شهرت دارد! (البته بعداً او قانون خود را به روز رسانی کرد.)

moores law graph 6

در ادامه زندگینامه گوردون مور گزیده اندیشه های او در زمینــه های مختلف فناوری و مدیریت در حوزه صنعت نیمه هادی و چگونگی تأسیس و بقای شرکت «اینتل» را مطالعه می کنیم.

 

از زمینه های مورد علاقه شما در دوران مدرسه شروع کنیم. ظاهراً به شیمی علاقه مند بودید؟

گوردون مور: من به شیمی علاقه داشتم. همسایه ما برای کریسمس یک مجموعه بازی های شیمی به من هدیه داد که دائماً با آن ها سرگرم بودم. آن موقع این مجموعه ها کاملاً نظیف و ایمن بود. حتی می شد با آن مواد منفجره و سایر چیزها را ساخت. ریاضیات هم البته برایم ساده بود و بـه خوبی آن را فرا می گرفتم. به ورزش نیز علاقه مند بودم و در دبیرستان چهار تشویق نامه از رشته های مختلف ورزشی داشتم. من هرگز بهترین نبودم اما همواره به قدر کافی خوب بودم که در مسابقات بتوانم شرکت کنم. این را باید اعتراف کنم که آن قدر که وقتم روی ورزش می گذشت از درس خبری نبود. این تا سال پایانی دبیرستان ادامه داشت. آنجا بود که کمی بیشتر به درس پرداختم.

آیا در آن دوران، الگویی در خانواده برای حرکت شما وجود داشت؟

عملاً نه. در خانواده، من اولین نفری بودم که به دانشگاه راه یافتم. در دوران تحصیل نیز در مقاطعی استادان خوبی داشتم. ناگفته نماند که در دبیرستان نیز معلم ریاضی نقش مهمی در تداوم علاقه من به ریاضی و علم داشت. شانس آوردم که درحین جنگ جهانی دوم کم سن و سال بودم و به خدمت وظیفه نرفتم. برادرم که به خدمت رفت، پس از برگشت هرگز به دانشکده نرفت و در مزرعه به گاوداری مشغول شد.

چرا آزمایشگاه را خیلی زود ترک کردید؟

من یک سال و نیم در آنجا کار کردم. روزی حساب کردم که هزینه مقالات چاپ شده از سوی آزمایشگاه چقدر است. دیدم ۵ دلار به ازاء هر کلمه می شود. پیش خود گفتم آیا کسی هم آنها را می خواند! مطمئن هم نبودم که حکومت این هزینه را بدهد و یا هیچ مالیات دهنده ای.

بنابراین به این نتیجه رسیدم به کاری بپردازم که کاربرد عملی داشته باشد. البته تیمی هم که کار می کردیم از هم پاشید.

چطور به کاری وارد شدید که هیچ زمینه قبلی در آن نداشتید؟

حدس می زنم من به طور طبیعی و ذاتی بیشتر مهندس بودم تا عالم، چون برایم مهم بود که کارم خروجی داشته باشد. در کودکی که مجموعه بازی های شیمی را هدیه گرفتم، اگر انفجار خوبی انجام نمی دادم غمگین می شدم! البته در آن دوران نیز افراد بسیار کمی راجع به نیمه هادی اطلاعات داشتند.

زندگینامه گوردون مور

چه عاملی سبب شد آزمایشگاه های «بل» را ترک و شرکت جدیدی تأسیس کنید؟

ابتدا که آنجا رفتم «شاکلی» می خواست ترانزیستور بسازد، اما بعد تصمیم گرفت دیود چهار لایه بسازد. او یک نابغه فنی بود. گروهی از ما که هشت نفر می شدیم با شرایطی که پدید آمده بود آنجا را ترک و شرکت نیمه هادی را تأسیس کردیم. البته شرکت FAIRCHILD در زمینه های دیگر مثل ابزار و دوربین فعالیت می کرد، اما ما در زمینه نیمه هادی فعالیت خود را با کمک شرکت مادر در سال ۱۹۵۷ میلادی شروع کردیم با این شرط که بعد از دو سال مالکیت شرکت در اختیار شرکت مادر باشد.

اولین هدف ما در آنجا ساخت ترانزیستورهای سیلیکونی بود، چیزی که «شاکلی» آن را کنار زده بود. ما کا ر را بین خود تقسیم کردیم و از تجاربی که در آزمایشگاه های «بل» اندوخته بودیم استفاده کردیم. برآوردی که ما داشتیم این بود که حدود ۳۵ شرکت به محصولات ما نیاز خواهند داشت. البته می دانید بین مدل آزمایشگاهی و دستگاه تولیدی تفاوت و فاصله زیادی وجود دارد.

مسئله مهم برای ما پیداکردن فلزی بود که با سیلیکون نوع N و نوع P اتصال خوبی داشته باشد، به عنوان پایه ترانزیستور و منتشرکننده نور.

بنابراین، می توانستیم از فتولیتوگرافی روی فلز برای ساختن الگوها روی آن استفاده کنیم. روزی «نویس» پیشنهاد کرد که از آلومینیم استفاده کنیم. ما با تأکید بر آموزش حین کار خیلی سریع رشد کردیم وبه درآمد ۱۵۰ میلیون دلاری رسیدیم.

 

چه شد که این شرکت را نیز رها کردید و ایده تاسیس شرکت اینتل(INTEL)  را در سر پروراندید؟

این را باید در زمینه و فضایی که من در آن بودم تحلیل کرد. من یکی از مؤسسان شرکت نیمه هادی FAIRCHILD بودم؛ مدیر تحقیقات و مسئول راه اندازی آزمایشگاه ها. ناگهان در شرکت مادر تغییراتی رخ داد که من هرگز نفهمیدم. شرکت از لحاظ مدیریتی مشکل داشت و رفته رفته مشکلات انتقال و تبدیل ایده به فناوری نو بیشتر می شد. در این زمان «باب نویس» تصمیم گرفت شرکت را ترک کند. من هم تصمیم گرفتم تا دامنه تغییرات بیشتر نشده است آنجا را ترک کنم. بنابر این، ما آنجا را ترک کردیم و در وادی نیمه هادی ها کار کاملاً بدیعی را شروع کردیم و آن راه اندازی «اینتل» بود. ما راه جدیدی برای ذخیره اطلاعات (حافظه) در رایانه دیده بودیم، یعنی حوزه ای که شرکت های نیمه هادی موجود در آن فعال نبودند. باز هم بگویم من در آزمایشگاه کار می کردم و انتقال به کار تولیدی و ساخت بسیار بسیار مشکل بود، اما کار ما بیش از آنچه فکر می کردیم رونق گرفت. اولین محصول «اینتل» در سال ۱۹۶۹ میلادی به بازار آمد. در سال ۱۹۷۱ میلادی سودده شد و آن را به عنوان شرکت ثبت کردیم.

زندگینامه گوردون مور

در زمان تصدی مدیرعاملی «اینتل» با چه بحران هایی مواجه شدید؟

بحرانی را که می توانم به یادآورم زمانی است که کسب و کار اساساً به دلیل فقدان نیاز و تقاضا راکد شده بود. ما دو مقطع زمانی در تاریخ «اینتل» داشته ایم: سال ۱۹۷۴ میلادی و ۱۹۸۴ میلادی. در سال ۱۹۷۴ میلادی بحران نفتی در دنیا روی داد و کسب و کار از قله رونق فرو افتاد. نتیجه آن که ما مجبور بودیم سازمان را کوچک کنیم، به قدر کاری که می کردیم. در سال ۱۹۸۴ میلادی نیز حالت مشابهی پدید آمد و آن زمانی بود که صنعت نیمه هادی دچار بحران اقتصادی شد و نیاز بازار به یک سوم توانایی تولید ما تقلیل پیدا کرد. بنابراین، با وجود ظرفیت های فوق العاده زیاد، قیمت افت کرد و ما مجبور بودیم ۱۲ کارخانه مان را ببندیم و یک سوم نیروهایمان را آزاد کنیم.

چگونه شد که از ساخت حافظه به ساخت ریزپردازنده (MICRO PROCESSOR) تغییر جهت دادید؟

همان گونه که اشاره کردم بحران های زیادی پشت سر گذاشتیم اما به دلیل سود دهی و حاشیه سود مناسب در آن دوره باقی ماندیم. پایه مدل کسب وکار «اینتل» ساخت مدارهای مجتمع (IC) پیچیده بود و تراشه حافظه اولین تولیدی بود که این IC ها در آن به کار می رفت و در حجم بالایی به فروش می رسید. اما باتوجه به آن بحران ها ما به دنبال چیزی فراتر از حافظه بودیم.

666857 intel core x

با ژاپنی ها به کجا رسیدید؟ آیا ایده شما را پذیرفتند و طرح های خود را رها کردند؟

من راجع به امکان داشتن یک عمل گر منطقی عمومی و تولید انبوه آن بسیار هیجان زده بودم.

روزی رئیس فنی و مهندسان آن شرکت برای بازدید نزد ما آمده بودند. وقتی موضوع را مطرح کردیم. انتظار بحث های طولانی داشتیم. اما آن ها گفتند این کار را انجام دهید. من شوکه شده بودم. آن ها بخشی از هزینه های توسعه را پرداختند و حقوق طرح را صاحب شدند. آن ها متقاعد شدند که کلیه طرح های خود را رها کنند و روش ما را در استفاده از یک تراشه مرکزی رایانه که برنامه ها و حافظه را برای همه ماشین حساب ها انجام می داد بپذیرند.

حاصل تلاش ما ریزپردازنده ای بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی عرضه شد. بعدها آنها تحت فشار قیمت قرار گرفتند و خواستار کاهش قیمت شدند. ما به آن ها گفتیم می توانیم قیمت را کاهش دهیم اگر حجم زیادتری از ما بخواهید، که نپذیرفتند. راه حل دیگر اجازه دادن به ما بود که بتوانیم تراشــه ها را برای سایر مصارف غیر از ماشین حساب به کار ببریم. با بالاگرفتن بحران اقتصادی آن ها، ۶۵۰۰۰ دلار دادیم و تمام حقوق طراحی و فروش را در غیرماشین حساب از آن ها پس گرفتیم.

یعنی ژاپنی ها در آن مقطع به خاطر ۶۵۰۰۰ دلار، دانش فنی نیمه هادی را برگرداندند؟

بله

از چه موقع استفاده از ریزپردازنده در رایانه ها مطرح شد و گسترش یافت؟

سال ۱۹۸۱ میلادی که رایانه های شخصی (PC) از سوی شرکت IBM به بازار عرضه شد. ما در آن موقع با شرکت «موتورولا» روی تولید ریزپردازنده ۱۶ بیتی کار می کردیم.

نام شما همواره «قانون مور» را به یاد می آورد و آن پیش بینی معروف شما در مورد روند افزایش قدرت تراشه ها. چه موقع این پیش بینی را مطرح کردید؟

در سال ۱۹۶۵ میلادی در سی و پنجمین سالگرد چاپ مجله الکترونیک من مقاله ای در آنجا چاپ کردم. خلاصه حرف من این بود که فناوری IC  الکترونیک را ارزان خواهد کرد. من تلاش داشتم این حقیقت را بیان کنم که این فناوری راهی است برای کاهش قیمت در صنعت الکترونیک. من واقعیت را دیدم و آن را برای ۱۰ سال بعد برون یابی(EXTRAPOLATE)  کردم.

ترانزیستور در سال ۱۹۵۹ میلادی ساخته شد و سپس اولین IC که در ۱۹۶۱ میلادی ۸ جزء روی آن قرار داده شده بود. طبق استنتاج و پیش بینی من، در سال ۱۹۶۵ میلادی باید ۶۰ جزء روی آن قرار می گرفت و ظرف ده سال از ۶۰ به ۶۰۰۰۰ می رسید.

gordon moore

آیا این قانون واقعاً دقیق است و در عمل جواب داده است؟

من واقعاً هیچ احساسی نسبت به دقت این قانون ندارم. بیشتر دقت نسبت به آنچه سعی در بیان کردن آن داشته ام برایم مهم بوده است.

بنابراین، در سال ۱۹۷۵ میلادی مقاله ای منتشر و مطلب را به روز کردم و پیش بینی رشد دو برابر در هر سال را به هر ۲ سال تغییر دادم و این وضعیتی است که ما الان در آن هستیم. من هرگز نگفته ام ۱۸ ماه، در حالی که اغلب در انتشارات چنین نوشته می شود همان گونه که اشاره کردم هدف اصلی من در آن مقاله تلاش برای تبیین و القاء این ایده بود که IC ها ارزان خواهد شد، چون تا آن زمان، IC  ها بیشتر کاربرد نظامی داشتند و بسیار گران بودند.

شما ده ها سال در یکی از نوآورترین شرکت های دنیا مشغول کار بوده اید. به نظر شما منشاء «نوآوری» چیست؟

نوآوری منشأهای مختلف دارد. شما باید در محیط و فضایی باشید که نوآوری مورد پذیرش باشد و این در هرجا واقعیت ندارد. ما دائماً باید به دنبال ایده های نــو باشیم. من خوشوقت بوده ام که در شرکت هایی کار کرده ام که در این مسیر بوده اند.

اما به هرحال نوآوری های واقعی یا اموری که مسیر را تغییر دهند گاه اتفاق می افتد.

من وقتی به سابقه خودم در صنعت نیمه هادی بر می گردم، می توانم بگویم سه نوآوری اصلی پدید آمده است:

اولین آن ترانزیستور بود که کلید اصلی را به ما معرفی کرد. دومین آن IC بود. IC حقیقتاً آن چیزی بود که قیمت ها را شکست و به نظر من کاهش قیمت، پایه نیروی محرک برای اتفاقات بعدی بود و سومین آن ریزپردازنده بود که به ما ماشین هایی با برنامه ذخیره شده را در هرجا معرفی کرد. شما می دانید ریزپردازنده فقط در رایانه مصرف ندارد. هر تجهیز اصلی که دارای کاربردهای کنترلی است به آن نیاز دارد. ریزپردازنده واقعاً یک محصول انقلابی بوده است.

به نظر شما بزرگترین دستاورد مهندسی و بزرگترین شکست مهندسی در قرن بیستم چه بوده است؟

بزرگترین دستاورد رایانه بوده است. من معتقدم رایانه و بمب اتمی بیشترین تأثیر را بر بشریت داشته است. بمب اتمی کم شده در حالی که رایانه های دیجیتالی هنوز تا قرن بعد ادامه دارد. هواپیما نیز در حمل و نقل یک انقلاب کامل ایجاد کرد. اما فکر می کنم انقلاب در ارتباطات قدرتمندتر از آن خواهد بود.

bio moore gordon 2005

شکست چطور؟

حقیقتاً نه

با دید مهندسی که من دارم، شکست امسال فرصت سال آینده است که باید دوباره تلاش کرد.

البته گاه تلاش شده بعضی چیزها قبل از زمانشان عرضه شوند. اگرامر مخالف قوانین فیزیک در آن ها نباشد، زمانی بعد خود را اثبات و عرضه خواهند کرد. این راهی است که ما پیشرفت می کنیم. شکست چیزی نیست که از آن اجتناب کنیم. باید بخواهیم که آن ها به سرعت اتفاق بیفتد تا بتوانیم به سرعت پیشرفت کنیم.

افراد فنی را می شناسم که از انجام تجاربی که ممکن است نتیجه آن غلط یا درست باشد اجتناب می کنند. اینگونه افراد بهره وری چندانی ندارند.

اما افرادی را هم می شناسم با همان درجه هوش که حول محور مشکلات کار می کنند و به وسط موضوع می پرند!

آنها بیشترین بهره وری را دارند. بنابراین، توصیه می کنم در انجام آزمون های بحرانی شک نکنیم. این همان چیزی است که به ما می گوید درست یا غلط حرکت می کنیم و قدم بعد چیست.

امیدواریم از مطالعه زندگینامه گوردون مور لذت برده باشید.

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x