فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. مشیری سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد و اولین مجموعه شعر او با نام «تشنه توفان» در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی به چاپ رسید. مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و به همین دلیل در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی کردن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سالها داشت.
در ادامه شعری از فریدون مشیری را با هم می خوانیم.
پشه ای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه واپس مانده بود
کودکی از شیطنت بازی کنان
بست با دستش دهان استکان
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
جست تا از دام کودک وا رهد
خشک لب می گشت، حیران، راه جو
زیر و بالا، بسته هرسو، راه او
روزنی می جست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هرچه بر جهد و تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آنقدر کوبید بر دیوار سر
تا فروافتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ
لیک آزادی گرامی تر، عزیز
مجله اینترنتی تحلیلک