شعر کوتاه
گاهی برای گفتن حرفی یا جواب دادن به کسی می خواهیم با کوتاه ترین جمله ممکن حرف خود را بزنیم. در این مطلب بیش از ۴۰ شعر کوتاه زیبا و جدید را برای شما آورده ایم که می توانید از آن ها استفاده کنید.
شعر کوتاه
بوسیدمش
دیگر هراس نداشتم
جهان پایان یابد
من از جهان سهمم را گرفته بودم
*****
دلبرا خورشید تابان ذره ای از روی توست
*****
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام
دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته ام
دوست می دارم
*****
شعر کوتاه
*****
شعر کوتاه
و من
همه جهان را
در پیراهن گرم تو
خلاصه می‌کنم
*****
مثل درختی که
به سوی آفتاب قد می‌کشد
همه وجودم دستی شده است
و همه دستم خواهشی:
خواهش تو
*****
بیشتر بخوانید: شعر غمگین / بیش از ۴۰ شعر جدید
شعر کوتاه
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب
*****
هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را
*****
شعر کوتاه
*****
نام تو مرا همیشه مست می‌کند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهای ناب
*****
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
*****
بی تو می رفتم،
می رفتم،
تنها،
تنها
و صبوری مرا
کوه تحسین می‌کرد
*****
شعر کوتاه
*****
بیشتر بخوانید: شعر عاشقانه شاملو
من رد بوی تو را می بوسم
گنجشک های تشنه
مرا بدرقه می کنند
کودک از پی مادر
مادر از پی کودک
*****
شعر کوتاه
شعر کوتاه
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
*****
نیایی
تنهاییم بزرگ تر می شود
جای تو تنگ تر
*****
تمام قلبم را به تو می دهم
تمام دردت را به من بده
*****
هر کس بد ما به خلق گویید ما چهره از او نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم
******
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری ست معرفت کردگار
******
شعر کوتاه
******
برو
اما نخواه کسی اندازه من دوستت داشته باشد
******
بیشتر بخوانید: شعر عاشقانه / بیش از ۲۰ شعر جدید و زیبا
بگو چگونه صدایت کنم
که برگردی
******
صبح است
صبح خیلی زود
و بیدار شده ام
تا دوست داشتنت را
زودتر از روزهای قبل
شروع کنم
******
شعر کوتاه
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
******
یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
******
جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
******
شعر کوتاه
******
شعر کوتاه
چه احوال خوبی است
مثل پیراهنت
اسیر آغوش تو باشم
******
چون سرخ ترین سیب
در آغوش درختی
سخت است تو را دیدن و
از شاخه نچیدن
******
دستم را
به زیبایی تو نزدیک می‌کنم
و خواب از سرم می‌پرد
حتما که نباید
فنجان را سر کشید
گاهی قهوه از چشم ها
در جان می‌چکد
******
شعر کوتاه
******
زندگی موسیقی گنجشک هاست
زندگی باغ تماشای خداست
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها
لبخندها
آوازها
******
بیشتر بخوانید: شعر عاشقانه کوتاه / بیش از ۷۰ شعر زیبا
زندگی آب روانی است، روان می گذرد
هر چه تقدیر من و توست، همان می گذرد
******
بین ما
همه چیز تمام شده است
غیر از یک چیز
که من هنوز
«دوستت دارم»
******
آدم های اینجا
هیچکدام شبیه تو نیستند
دلتنگت که می‌شوم
چشم هایم را می‌بندم
باران را تجسّم می‌کنم
تو زلال مهربانی
مهربان زلالی
******
شعر کوتاه
******
یک زن
مگر چقدر قدرت دارد
در بزند
و کسی در را
برایش باز نکند؟!
یک در مگر
چقدر قدرت دارد
بسته بماند
وقتی زنی عاشق
در می زند؟
******
لهجه ات
نه شمالی ست
نه جنوبی
اما
حرف که می زنی
باد از شمال می وزد
و پرندگان از جنوب باز می گردند
******
بیشتر بخوانید: اشعار چگوارا / ۴ شعر از ارنستو چگوارا
تا شب نشده
خورشید را لای موهایت می‌گذارم
و عاشق می‌شوم
فردا برای گفتن دوستت دارم
دیر است
******
تکیه داده ای به دیوار و
می خندی!
انگار نه انگار که تو
توی عکسی
و من
آویزان این زندگی بی تو
******
تو را دوست دارم
و زیبایی ام را به جهان تسلیم می‌کنم
تا هر لبی که تو را می‌بوسد
من باشم
******
انصاف نیست
دنیا آنقدر کوچک باشد
که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی
و آنقدر بزرگ باشد
که نتوانی آن کس را که دلت می خواهد
حتی یک بار ببینی!
******
شعر کوتاه
******
کسی که دوستش دارم،
غزل است
اسمش که نه
چشم هایش
******
رسیده ام به تو
اما هنوز دلتنگم
انگار به اشتباه،
جای طلوع
در غروب چشم‌هایت
فرود آمده باشم
******
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
******
بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست
رها مکن که دلم را ز غم رهایی نیست
دلم ببردی و گر سر جدا کنی ز تنم
به جان تو که دلم را سر جدایی نیست
******
امشب ز شراب شوق او مستم باز
ساقی ندهی پیاله در دستم باز
دیگر ز چه رو به خواب بینم رویش
کز دوری او نمردم و هستم باز
******
شعر کوتاه
******
گویند مرو در پی آن سرو بلند
انگشت نمای خلق بودن تا چند؟
بی فایده پندم مده ای دانشمند
من چون نروم که می‌برندم به کمند؟
******
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
مجله اینترنتی تحلیلک
